قاعده «یا هیچ یا همه» تیم هستهای دستاوردی برای ایران نداشته است
«پایان مذاکرات»، «چند کلمه مانده تا احیای برجام»، «ضربالاجل اتحادیه اروپا»، «توافق وین نزدیکتر از هر زمان دیگر»، این جملات کوتاه تنها تیتر رسانه ها نیست بلکه هر کدام از این جملات می تواند زندگی هزارن ایرانی را در جامعه جهانی امروز تحت تاثیر خود قرار دهد.
معیشت مردمی که به گفته رییس دولت سیزدهم قرار نبود به برجام گره زده شود. اما حالا همه چیز در گرو برجام است. تابآوری مردم کاهش پیدا کرده و مشخص نیست که این فرصتسوزی ها در قبال چه دستاوردهایی قرار است ادامه داشته باشد. چشم ایرانیها حالا بیشتر به اکانتهای توییتر مقامات ایرانی و روسی دوخته شده است. براساس آنچه که از زبان مقامات ایرانی و آمریکایی مطرح میشود نه می توان به احیای برجام امیدوار بود نه به صورت قطع میتوان از شکست مذاکرات خبرداد. فضای رسانهای و تحلیلها بیشتر بر محور گمانهزنی ها میچرخد. حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم در گفت و گو با شبکه شرق از فرصت سوزی 15 ماهه دستگاه دیپلماسی می گوید که حاضر نیستند دستاوردهای سکوت یک ساله خود را در قبال این فرصتسوزیها به مردم اعلام کنند.
برجام و مذاکرات احیای آن این روزها بیش از همیشه با ابهامات زیادی مواجه شده است. در شرایطی که رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در آخرین اظهارنظر خود گفته که توافقی در مذاکرات هسته ای با ایران هنوز بدست نیامده، همچنین مقامات ایرانی نیز میگویند هنوز توافقی صورت نگرفته، میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی اما میگوید متن سند احیای برجام تقریبا به طور کامل مورد توافق قرار گرفته است. به نظر شما آینده مذاکرات برجام در این شرایط ابهام گونه و مبتنی بر گمانهزنی چگونه رغم خواهد خورد و این دوگانگی در اطلاعرسانی و فرصتسوزی چه پیامدی برای ایران خواهد داشت؟
به نظر در طول 15 ماه گذشته دو طرف ایران و آمریکا تا این حد به هم نزدیک نشده بودند و تحولات نشان می دهد که عزم سیاسی در دو طرف برای امضای توافق شکل گرفته است. منتهی ایران به دلایل تاریخی و آمریکا به دلیل فشارهایی که در داخل از سوی نومحافظه کاران و متحدان منطقهای در خاورمیانه، باعث شده تا حدودی با تردید موضوع دنبال شود. وگرنه براساس زمانی که اتحادیه اروپا داده است حداقل ظرف چند روز آینده باید طرفین موضع شان در متن پیشنهادی اتحادیه اروپا مشخص شود.
تیم هسته ای ایران قاعده «یا همه یا هیچ» را که برای توافق شکل داد که آن از ابتدا یک قاعده غیردیپلماتیک بود و باعث شد که آسیب آن فقط به ایران وارد شد. چرا که اگر یک سیاست گام به گام در پیش گرفته میشد حداقل ایران می توانست نفت خودش را صادر کند و بتدریج مشکلات حل شوند. اما این قاعده «همه یا هیچ» 15 ماه باعث شد که عملا ایران ازدستاوردهای هسته ای محروم شود و هیچ تضمینی به اندازه زمان نمی تواند به ریشه دار شدن یک قرارداد کمک کند. یعنی اگر زودتر توافق امضا می شد در طول زمان به حدی ریشه می دواند که حتی اگر شخصی مانند دونالد ترامپ روی کار می آمد نمی توانست دستاورد چهارساله را ریشه کن کند. البته فرصت سوزی اول را بایدن صورت داد و بعد از آن طرفین. هر چند برخی بازیگران و اعضای برجام نیز به سودشان بود که توافقی صورت نگیرد که این فرصت سوزی ها ادامه پیدا کرد.
در حال حاضر تحولات نشان می دهد که دو طرف خیلی به هم نزدیک شده اند. اگر آمریکاییها آن نگاه منفی همیشگی خود را کنار بگذراند که همان نگاه مبتنی بر نیت خوانی است و از سوی دیگر طرف ایرانی هم منافع ملی را در دستور کار خود قرار بدهد به عقیده من امکان توافق وجود دارد.
درواقع نیتخوانی آمریکاییها از این نظر آسیبپذیر است که به عنوان مثال همین ادعاهای پادمانی که مطرح میکنند مربوط به یکسری ادعاهای قبل از سال 2003 است؛ مبنی بر اینکه ایران انحرافاتی به سمت استفاده نظامی از برنامه هستهای داشته و جالب این است که کل آلودگی سوختی که در آنجا هم دیده شده به هیچ وجه بالای 5 درصد نیست. اما همین نیتخوانی که آمریکاییها به شدت از آن متاثر هستند باعث شده که موضوع پادمانی کماکان به عنوان یک مانع مطرح شود. با این حال من معتقدم به حدی روابط ایران و آژانس ریشهدار است و سابقه بازرسیهای صادقانه داشته که میشود این موضوع را قبل از نشست ماه آینده شورای حکام آژانس حل کرد.
موضوع بعدی که خیلی حساستر و و البته مهمتر است درواقع تضمینی است که آمریکاییها برای مناسبات اقتصادی و یا بهره گیری ایران از اقتصاد بعد از تحریم، باید بدهند. تجربه برجام نشان داد که به رغم اینکه این توافقنامه امضا شد و 915 تحریم از 1248 برداشته شد اما در بسیاری از موارد تحریمهای ثانویه که در امور مالی و سوئیفت و غیره شکل گرفت باعث شد که عملا ایران از بخشی از مزایای تحریمزدایی محروم شود. درواقع از زمان احیای مذاکرات یکی از مسائلی که در دستور کار دیپلماتها در دولت حسن روحانی در گذشته و دولت رییسی در حال حاضر قرار گرفته، همین بحث رفع تحریمها است. در حال حاضر مقرر شده که یک تضمین کلی داده شود اما به نظر من باز هم این تضمین به اندازه «زمان» مهم نیست. یعنی اگر سال گذشته توافق امضا شده بود الان از نظر زمانی در بسیاری از توافقات و قراردادها پیش رفته بودیم و امروز این امر میتواند بخشی از مشکل را حل کند. بنابراین اگر تحریمهای ثانویه آمریکا مانع اجرای قراردادهای بعد از برجام نشود میتوان با سرعت بیشتری مناسبات اقتصادی ایران را نسبت به زمان برجام، پیش برد. پس این خودش می تواند بخشی از مشکل تضمین را حل کند. اینها مواردی است که اتحادیه اروپا معتقد است که در متن پیشنهادی دیده شده است.
انتقادهای زیادی در رابطه با تیم رسانه ای دولت و مشخصا دستگاه دیپلماسی در قبال مذاکرات برجام و نتایج آن تا به امروز وجود دارد و اکثر منتقدان بر این باورند که مردم و البته مجلس نادیده گرفته شده، شما عملکرد دولت و تیم اطلاعرسانی در رابطه با مذاکرات هسته ای چگونه ارزیابی می کنید؟
متاسفانه تیم رسانه ای دولت در رابطه با برجام همین قاعده «همه یا هیچ» را دنبال می کند که قاعدتا فضای رسانه ای را مملو از گمانهزنی میکند. حتی کسانی که در این رابطه اعلام تحلیل و نظر میکنند کسانی هستند که بیشتر اخبارشان را از طرفهای غیرایرانی برجام میگیرند. درواقع طرفهای ایرانی یکسری بحثهای کلی را مطرح میکنند. افرادی که ما میبینیم از طرف روزنامههای غیر مرتبط مانند وال استریت ژورنال یا رویترز و غیره به اخباری دست پیدا کرده که در نهایت منجر به تحلیلهایی از سوی آنها میشود.
کسانی که در طول 15 ماه گذشته فرصت را از دست دادند باید برای مردم و جامعه توضیح دادند که در مقابل چه دستاوردهایی این فرصتسوزی شکل گرفت. به نظر من دستاورها، ارزش این 15 ماه فرصتسوزی را نداشت، بویژه در زمانهای که به شدت به انرژی ایران نیاز بود. با این وجود همین الان هم معتقدم که اگر در شورای امنیت ملی قرار بر پذیرش برجام بود، باید استقبال کرد. به هر حال در هر شرایطی تنشزادیی بهتر از تنش است. الان فرصتهایی روبه روی کشور وجود دارد که اگر قرار بر تصمیم به پذیرش برجام باشد نباید با نگاه جناحی به سمت تخریب آن رفت، بلکه باید پذیرفت که یک اقدام تنش زدایانه شکل گرفته که کشور و دنیا به آن نیاز دارد.
درواقع این «زمان» است که ضامن معادلات سیاسی بین دولتهاست. من در صحبت هایم اشاره کردم که 15 ماه متاسفانه فرصتسوزی شده و الان هیچ تضمینی به اندازه آن تضمین زمانی، وجود ندارد. اما بعضا اخباری که گاهی از سمت اعضا یا مشاوران تیم مداکره کننده به گوش میرسد و یا اعلام می کنند، این است که یکی از دستاوردهای آنها «تضمین» است؛ که امیداریم همینطور هم باشد. اما باز هم تاکید می کنم این تضمین که همراه یکسری عبارات کلی است، زمانی عملیاتی خواهد شد که آمریکاییها موانع گذشته را بردارند. برای مثال ایران بعد از برجام 70 میلیارد یورو توافقنامه فقط با شرکتها و کشورهای اروپایی منعقد کرد. اما در مرجله اجرای موافقتنامهها، ایران با امری به نام تحریمهای ثانویه آمریکا مواجه شد، که عمدتا در زمینه بانکی، مالی، انتقال فناوری و غیره شکل گرفته بود. این باعث شد که دولت گذشته ایران نتواند بخشی از ثمرات تعلیق تحریمها در زمان برجام را ببیند. اگر آمریکاییها همین تضمین را بدهند که موافقتنامهها، مناسبات اقتصادی و فروش نفت و بازگشت پولی ایران شامل تحریمهای ثانویه نشود، آن موقع میتوان در طول دو سال آینده به اندازه چند سال گذشته دستاورد داشته باشیم.
با توجه یه صحبتها و اخباری که از سوی مسئولان هر دو طرف مذاکره یعنی ایران و آمریکا شنیده می شود، آیا این تضمین از سوی آمریکا در متن برجام، داده خواهد شد؟
تیم آمریکایی در داخل تحت فشار است. همچنین با توجه به صحبت اخیر آقای رابرت مالی، نماینده آمریکا در امور ایران که گفته «ما بر سر تحریمهای غیر برجامی هیچ صحبتی نکردیم» نشان میدهد هنوز نگرانی وجود دارد. درواقع معنای صحبت آقای مالی این است که تحریمهای ثانویه باقی است. به نظر من بخش عمدهای از موافقتنامههای بعد از احیای برجام در شرایط کنونی به سرنوشت موافقتنامههای بعد از برجام در دولت گذشته گرفتار خواهد شد. پس حداقل آمریکاییها باید در این زمینه تضمینهایی بدهند که تحریمهای ثانویه مانعی ایجاد نکند. واقعیت این است که چه موافقان دولت رییسی و چه منتقدان آن بر سر یک موضوع توافق دارند و آن این است که کسی حاضر نیست دستاورهای هستهای که به سختی بدست آمده مانند فناوری، صنعت و سوخت تولید شده تا 60 درصد را ایران در قبال یکسری تضمینهای کلی کنار بگذارد.
برخی از تحلیل گران بر این باورند که حمله به سلمان رشدی در روز گذشته میتواند فضای مذاکرات را علیه ایران متشنج کند نظر شما در این رابطه چیست؟
موضوع برجام یک موضوع دیپلماتیک است و بحث سلمان رشدی یک موضوع جداست که موافقان و مخالفان خاص خودش را دارد و ربطی به موضوع برجام ندارد. در همان مقطع هم نقش برخی کشورهای غربی در گسترش یکسری سیاست ضداسلامی مشخص بود و خیلیها قربانی جنگ تمدنی آمریکا شدند. اما من ادعای ترور پمپئو و مقامات آمریکایی را چندان بیارتباط با این موضوع نمیدانم. اتفاقا دنیای پر آشوب امروز حاصل سیاست خود آمریکایی هاست. یعنی آمریکاییها اینگونه یک کشور تحت فشار و تحریم قرار میدهند و در عین حال در سمت دیگر از آزادی بیان دفاع می کنند که این با مبادلات و واقعیات جهانی همخوانی ندارد. همین برجامی که امضا شده بود داشت یکی از بیسابقهترین رویههای منع اشاعه در دنیا را ایجاد میکرد، که ترامپ مانع آن شد. آمریکا مسئول بسیاری از چالش های امروز دنیاست. ملت ایران ملتی نیستند که به دنبال جنگ و چالش باشند این آمریکاییها هستند که شرایط نابسامانی را به ایران تحمیل می کنند.
منبع: شرق/الهام یوسفی