وقتی صف طولانی نامزدهای بالقوه اصلاحطلبان را بررسی میکنیم، میبینیم که نهتنها دست ایشان در مقایسه با رقیب اصولگرایشان خالی نیست بلکه از جهاتی جلوتر نیز هستند؛ در پی اصلاحات در قانون انتخابات ریاستجمهوری که با داد و قال بیمورد اصلاحطلبان مواجه شده است، جریان اصلاحات برای معرفی نامزدهای خود بههیچوجه با کمبود مواجه نیست. در این گزارش، به 22 نفر از افراد واجد صلاحیت نامزدی از سوی اصلاحطلبان، طبق طرح اصلاحات اخیر مجلس پرداختهایم. جایگاه مهم سکانداری قوهمجریه به نظر لازم میرساند که افراد نامزد برای تصدی این جایگاه نیز از شروط لازم برخوردار باشند. عقل و منطق سلیم حکم میکند که نامزدها باید علاوه بر دارابودن حداقلها، از شروط ویژهای نیز برخوردار باشند تا ردای ریاستجمهوری به قامت آنها، گشاد ننماید.
بدون شک منبع تعیینکننده شروط نامزدی، قانون انتخابات است اما متاسفانه به دلیل کمکاری صورتگرفته از سوی نهادهای ذیربط، این شروط و قیود آنطور که باید و شاید بهدرستی تدوین نشدهاند. حاکمیت بیقاعدگی در شروط نامزدی ریاستجمهوری باعث شده بود تا هر چهار سال یکبار، صفبستن افرادی در ستاد انتخابات وزارت کشور را شاهد باشیم که قاطبه آنها حتی شروط اولیه احراز این جایگاه را نیز نداشتند.
این روند بارها مورد انتقاد مسوولان شورای نگهبان نیز بوده، لیکن ایشان معتقدند که طبق قانون انتخابات فعلی، حضور این حجم از افراد بیربط با شرایط نامزدی ریاستجمهوری، ناگزیر است و دست شورای نگهبان هم بهلحاظ قانونی برای جلوگیری از این وضعیت، باز نیست؛ بنابراین در این شرایط شلخته و بیسامان، مجلس یازدهم بر خود وظیفه دیده که ورود کند و با تدوین برخی بندها و تبصرهها، بر قانون یله انتخابات ریاستجمهوری قید بزند تا صرفا افرادی بهعنوان نامزد مطرح شوند که واقعا شرایط لازم را دارند. نکته قابل تامل این است که طرح اصلاحیه مجلس یازدهم هم اکنون در حال بررسی است و فعلا به پایان نرسیده است و از طرفی هم معلوم نیست که شورای نگهبان بخواهد تمام این طرح را به تایید خود برساند یا نه چون سابقه نشان میدهد که شورای نگهبان پیشتر طرح های مجالس برای اصلاح قوانین انتخاباتی را رد کرده بود.
شروط نامزدی انتخابات ریاستجمهوری
بر اساس طرح مجلس برای اصلاحات قانون انتخابات ریاستجمهوری، مدرک تحصیلی کاندیداها حداقل باید کارشناسیارشد و حداقل سن کاندیداها باید 40 و حداکثر سن 70 سال باشد. این درحالی است که طبق قانون قبلی، توانایی صرفا خواندن و نوشتن برای نامزدی در انتخابات کفایت میکرد.
طبق طرح مجلس، رجل سیاسی باید حداقل مجموعا دارای هشت سال سابقه در مناصب مقامات سیاسی باشد. همچنین کاندیداها باید از سلامت و توانایی جسمی و روانی برخوردار بوده و شرایط عدممحکومیت به جرایم اقتصادی، امنیتی، تخلف انتخاباتی و عدماعتیاد به مواد مخدر را داشته باشند. از سویی طبق این طرح، اساتید دانشگاه با رتبه استادتمام، دانشیار با 10 سال سابقه تدریس و مدرسان حوزه علمیه با 10 سال سابقه تدریس در سطوح عالی حوزه میتوانند در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کنند. مجلس همچنین طبق این طرح، نداشتن تابعیت و اقامت کشورهای دیگر را به شروط کاندیداتوری ریاستجمهوری اضافه کرده است.
داد و قال بیمبنا
با وجود این عقبه فکری و منطقی، اصلاحطلبان سعی کردند طرح مجلس برای اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری را اقدامی سیاسی برای فراهم آوردن نامزدی چهرههای خاص نزدیک به اردوگاه اصولگرایی ارزیابی کنند؛ از جمله اینکه اعلام میدارند مجلس دارد شرایط نامزدی را صرفا برای ظهور و بروز چهرههای نظامی فراهم میکند و میخواهد به نام اصلاح قانون انتخابات، ریاستجمهوری آینده را به کام چهرهای نظامی گرداند. این درحالی است که در ادوار انتخابات ریاستجمهوری از ابتدای انقلاب اسلامی شاهد حضور چهرههای نظامی از ارتش و سپاه پاسداران بودهایم و قانون اساسی در اینباره منعی قائل نشده است. در همینباره، فرهنگی، سخنگوی هیاترییسه مجلس چندی پیش با اشاره به پروپاگاندای دروغ رسانههای اصلاحطلب، صراحتا اعلام کرد: «طوری موضوع بیان شده که مجلس درصدد صدور مجوز برای نظامیان است، درحالیکه این مجوز از ابتدای انقلاب وجود داشته و هیچ اقدام جدیدی در اینباره انجام نشده است. بهعنوان نمونه در اولین انتخابات ریاستجمهوری که برگزار شد، یکی از دریاداران مطرح ارتش در آن زمان شرکت کرد و در ادوار بعدی نیز این رویه وجود داشته است؛ قانون اساسی در این زمینه منع نکرده است و ما هم نمیتوانیم آنها را منع کنیم.» حضور نظامیان در کسوت مدیریت سیاسی، البته طبق قانون چارچوبدار است و اینطور نیست که نظامیان بتوانند بدون هیچشرطی در انتخابات حضور یابند.
یکی از این شروط مهم را اخیرا کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان در نشست خبری خود اینطور بیان کرد: «اگر کسی بخواهد در شورای نگهبان برای ثبتنام و حضور در انتخابات مجلس یا ریاستجمهوری وارد شود، باید با حوزه و نهاد خود قطع ارتباط کرده باشد»؛ بنابراین نهادهای تقنینی و نظارتی کشور برای حضور نظامیان در عرصه انتخابات، شروطی دارند و مطابق قانون با این قشر رفتار میکنند.
صف طولانی نامزدهای اصلاحطلب
شیون و مویه سیاسی اصلاحطلبان و اظهارات ضدو نقیض آنها علیه اقدام مجلس برای اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری در حالی است که با یک بررسی سرانگشتی، حداقل 20 نفر از چهرههای سرشناس اصلاحات برای حضور در انتخابات 1400 واجد صلاحیت هستند و طبق اصلاحیه مجلس میتوانند به راحتی نامزد شوند؛ البته امکان نامزدی این افراد صرفا بر مبنای طرح مجلس است و نوشتار پیش رو، هیچگونه پیشبینی درباره احراز یا عدماحراز صلاحیتها توسط شورای نگهبان، ندارد. اولین چهرهای که بررسی میکنیم، عبدالواحد موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات است.
موسویلاری؛ مرد متنفذ چپ
سیدعبدالواحد موسویلاری، متولد سال 1333، از چهرههای پرنفوذ مجمع روحانیون مبارز، از جمله افراد متنفذ اردوگاه اصلاحات به شمار میآید که ابتدای امسال در نامه استعفای خود به عارف، از قائممقامی شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان بهعنوان محور اصلی تصمیمسازی و تصمیمگیری اصلاحات، استعفا داد. موسویلاری، سابقه نمایندگی مردم شهرستان لار در مجلس اول و نمایندگی مردم تهران در مجلس سوم و همچنین معاونت حقوقی-پارلمانی محمد خاتمی را در کارنامه خود دارد. او پس از استیضاح عبدالله نوری توسط مجلس پنجم، بهعنوان وزیر کشور وارد کابینه اصلاحات شد. وی در کابینه دوم اصلاحات نیز عهدهدار این پست بود. میان او و بقیه اصلاحطلبان بهویژه در برهه انتخابات سال 84 اختلافاتی به وجود آمد و بسیاری از رادیکالهای این جریان، موسویلاری را به اقدام در له برخی کاندیداها متهم کردند؛ اتهاماتی که موسویلاری هیچگاه زیر بار آنها نرفت.
عارف؛ مرد سکوت
دومین چهرهای که به آن میپردازیم، عارف، رییس فراکسیون امید در مجلس دهم است. عارف متولد سال 1330 در یزد و پیش از انقلاب اسلامی از فعالان انجمن اسلامی دانشجویان خارج از کشور بود. وی در سال 1360 بهعنوان سرپرست شرکت مخابرات ایران انتخاب شد و بعدتر هم در سمتهایی چون معاون طرح و توسعهی شرکت مخابرات، معاون دانشجویی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، معاون آموزشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی و قائممقام و معاون هماهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی فعالیت کرد. عارف در اوایل دهه 70 و در دولت سازندگی به ریاست دانشگاه تهران انتخاب منصوب شد. علاوه بر این و در دولت اول اصلاحات بهعنوان وزیر پست و تلگراف از مجلس رای اعتماد گرفت و در دولت دوم اصلاحات به سمت معاوناولی انتخاب شد. عارف هماکنون در شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام عضویت دارد.
عارف در انتخابات سال 92 و با وجود اینکه گزینه اجماعی اصلاحطلبان بود، با نامه درخواست خاتمی و پیشتر با فشار هاشمیرفسنجانی، مجبور به کنارهگیری از عرصه شد و جای خود را به حسن روحانی داد که در نظرسنجیها پایینتر از از او قرار داشت. همین کنارهگیری، عارف را برای گرفتن امتیازات سیاسی از اصلاحطلبان ذیحق کرد، به گونهای که او توانست در آستانه انتخابات مجلس دهم، ریاست شورای عالی اصلاحطلبان شود و خود را به سرلیستی امید نیز برساند. با وجود موفقیت لیست امید، عملکرد ضعیف عارف در مدیریت و تمشیت امور فراکسیون امید و انفعال و سکوت دائمیاش در مجلس، او را از چشم نخبگان و بدنه اجتماعی اصلاحات انداخت.
ظریف؛ دیپلماتی در سودای ابقای صندلی وزارت خارجه
محمدجواد ظریف، متولد سال 1338، وزیر خارجه کشورمان از جمله چهرههایی است که اصلاحطلبان برای راضیکردن او به نامزدی ریاستجمهوری، بسیار امیدوارند؛ هرچند خود ظریف تا الان بارها این تمایل را ردشده اعلام کرده و بنا بر اظهارات خودش، بیشتر تمایل دارد که در دولت همسوی بعدی، در کسوت وزیر خارجه ابقا شود. بسیاری معتقدند که در صورت نامزدی علیلاریجانی و پیروزی او، ظریف یحتمل به شیخالوزرای جدید ایران تبدیل خواهد شد.
لاریجانی؛ سهل و ممتنع اصلاحطلبان
علی لاریجانی، متولد سال 1336، کسی که سابقه وزارت ارشاد در دولت سازندگی، ریاست بر سازمان صداوسیما، دبیری شورای عالی امنیت ملی و 12 سال سکانداری مجالس هشتم و نهم و دهم را در کارنامه خود دارد، یکی از بالقوهترین چهرههایی است که اصلاحطلبان با وجود شعارهای جداییطلبانهای که میدهند، چندان بدشان نمیآید او را برای نامزدی ریاستجمهوری معرفی کنند. با این حال، خود لاریجانی و اطرافیان او بارها اعلام کردهاند که نسبتی با اصلاحطلبان نداشته و اساسا به حمایت آنها نیازی ندارند. برخی شنیدهها گواهی میدهند که لاریجانی برای حضور در انتخابات آینده، بیشتر از چراغ سبز اصلاحطلبان به چراغ سبز نیروهای وابسته به محافظهکاران نیاز دارد چراکه شأنیت خانوادگی او و انتسابش به آیتاللهالعظمی میرزاهاشمیآملی این اجازه را نمیدهد که صرفا بخواهد با سر خوان تنعم اصلاحطلبان جلوس کند.
جهانگیری؛ گزینه پرریسک اصلاحات
اسحاق جهانگیری، معاون اول رییسجمهور، متولد سال 1336 از جمله چهرههایی است که اصلاحطلبان برای حمایت از او با اما و اگرهای زیادی مواجه هستند چراکه معتقدند کارنامه ضعیف دولت تدبیر در این سالها، جهانگیری و بقیه منتسبان به دولت را از چشم مردم انداخته و خطر سرمایهگذاری روی جهانگیری، بیشتر از سودش خواهد بود. با این حال، جهانگیری از جمله چهرههایی است که سابقه مدیریتی کلانی در کارنامه خود ثبت کرده و میتواند اصلاحطلبان را برای پذیرش کسوت نامزدی یاری کند. جهانگیری که از نیروهای نزدیک به گفتمان هاشمیرفسنجانی به حساب میآید، در ادوار دوم و سوم مجلس شورای اسلامی بهعنوان نماینده مردم جیرفت حضور داشت. در دولت سازندگی استانداری اصفهان را تجربه کرد. از سال 1376 تا1397 در دولت اول اصلاحات، وزیر معادن و فلزات شد و از سال 1379 و در پی ادغام این وزارتخانه با وزارت صنایع و تشکیل وزارتخانه جدید، تا سال 1384 در جایگاه وزیر صنایع و معادن فعالیت کرد. او پیش از محسن هاشمی، ریاست شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی را به عهده داشت.
انصاری؛ چپ بوروکرات
جایگاه مجید انصاری، عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز در میان چپها آنقدر بالاست که وقتی عبدالله نوری، رییس فراکسیون حزبالله در مجلس پنجم، به قصد تصدی وزارت کشور، مجلس را ترک گفت و بر مسند ریاست فراکسیون اقلیت خط امامی نشست. انصاری متولد 1333 علاوه بر مجلس پنجم، سابقه نمایندگی در دورههای اول و سوم و ششم را نیز دارد. او از 1377 تا 1385 در مجلس خبرگان رهبری نیز عضو بود. انصاری همچنین در دولتهای خاتمی و روحانی، سابقه تصدی معاونت حقوقی و پارلمانی رییسجمهوری را نیز داشت. او که هماکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است، بالقوه یکی از گزینههایی است که میتواند علاوه بر جریان چپ سنتی، مورد اقبال جریان راست مدرن هم قرار بگیرد؛ چه آنکه در انتخابات مجلس یازدهم و در لیست حزب کارگزاران سازندگی موسوم به «یاران هاشمی»، سرلیست قرار گرفت.
ستاری؛ بوروکرات جوان
سورنا ستاری، فرزند شهید منصور ستاری، متولد سال 1351 دیگر چهرهای است که با وجود اینکه حضور ژنرالها شانسش را برای جلب توجه رهبران اصلاحات کم کرده است، اما در نوع خود، واجد ویژگیهای مدیریتی و تحصیلاتی بخصوصی است که میتواند او را متمایز از بقیه جلوه بدهد. او در سال 1384 بهعنوان مدیرعامل سازمان بهینهسازی مصرف سوخت انتخاب شد اما یکسال بعد از سمتش استعفا داد. ستاری در تاریخ 13 مهر 1392 با حکم حسن روحانی بهعنوان معاون علمی و فناوری رییسجمهوری منصوب شد.
اردکانیان؛ نزدیک به حلقه خاتمی
رضا اردکانیان 63 ساله و همشهری رییس دولت اصلاحات و از چهرههای نزدیک به اوست. بعد از عدماعتماد مجلس دهم به حبیبالله بیطرف در مرداد 96، حسن روحانی رضا اردکانیان را برای تصدی وزارت نیرو معرفی کرد. سرانجام نیز اردکانیان با 225 رأی موافق، از مجلس رای اعتماد گرفت. برخی اصلاحطلبان بهویژه طیف نزدیک به رییس دولت اصلاحات، گاهی برای حمایت از اردکانیان ابراز تمایل کردهاند. روزنامه آرمانملی روز 22 شهریور امسال در بخشی از گزارش خود درباره اردکانیان نوشت: «برخی معتقدند رضا اردکانیان، وزیر نیروی دولت از کسانی است که در آینده از او بیشتر خواهیم شنید و وی چهره مدنظر و مورد حمایت رییسجمهوری برای انتخابات پیش روست و به واسطه همین حمایتها بوده که اردکانیان شعار برق رایگان را سر داده و روحانی نیز این ایده را مطرح کرده است.» علاوه بر این گزینه ها، گزینههایی نظیر
محسن هاشمی(متولد 1340 علی مطهری (متولد 1336)، محمدباقر نوبخت (متولد 1329)، حبیب الله بیطرف (متولد1335)، محمد صدر (متولد1330)، عبدالناصر همتی (متولد 1337)، علی عبدالعلی زاده(متولد1333)، مصطفی معین (متولد1330)، علیطیبنیا (متولد1339)، بیژن نامدار زنگنه(متولد1331)، محمود واعظی (متولد1331) و محسن مهرعلیزاده (متولد1335) نیز در سیاهه بررسی اصلاحطلبان قرار دارد. هر کدام از این چهرهها با سالها سابقه مدیریتی و سیاسی، مطابق طرح مجلس مبنی بر اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری، بالقوه از ظرفیت حضور در انتخابات برخوردارند؛ با این حال، اصلاحطلبان با چشمبستن عامدانه روی این ظرفیتها، صرفا اینگونه وانمود میکنند که شرایط برای حضور آنها فراهم نیست تا بلکه با این حربه همیشگی، یعنی در تنگنا نشاندادن خود، بتوانند پایگاه اجتماعی بیثبات خود را به حرکت درآورند و برای حضور مجدد پای صندوقهای رای مجاب کنند.
اصلاحطلبان با چشمبستن عامدانه روی این ظرفیتها، صرفا اینگونه وانمود میکنند که شرایط برای حضور آنها فراهم نیست تا بلکه با این حربه همیشگی، یعنی در تنگنا نشاندادن خود، بتوانند پایگاه اجتماعی بیثبات خود را به حرکت درآورند و برای حضور مجدد پای صندوقهای رای مجاب کنند.
شیون و مویه سیاسی اصلاحطلبان و اظهارات ضدو نقیض آنها علیه اقدام مجلس برای اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری در حالی است که با یک بررسی سرانگشتی، حداقل 20 نفر از چهرههای سرشناس اصلاحات برای حضور در انتخابات 1400 واجد صلاحیت هستند و طبق اصلاحیه مجلس میتوانند به راحتی نامزد شوند.
منبع: صبح نو