243938 مناظره درباره تاریخ در غیاب مورخان دکتر حسن حضرتی-استاد تاریخ دانشگاه تهران/ در چند روز گذشته مناظره صادق زیباکلام (استاد علوم سیاسی) و خسرو معتضد (وقایع‌نگار)، سروصدای زیادی به پا کرد. چند نکته در این باره قابل تامل است: <p><span style="font-size: 12px"><br />1- زیباکلام و معتضد هر دو درباره تاریخ می&zwnj;نویسند و می&zwnj;گویند، ولی هیچکدام مورخ آکادمیک نیستند. مورخ آکادمیک یعنی داشتن عزیمت علمی به تاریخ&zwnj;شناسی و تاریخ&zwnj;نگاری. نامبردگان هر دو از این ویژگی بی&zwnj;بهره&zwnj;اند. زیباکلام در کتاب پرتیراژ &laquo;ما چگونه ما شدیم&raquo;، آنجا که درباره حمله مغول به ایران سخن می&zwnj;گوید، استنادش به مقاله&zwnj;&zwnj;ای در روزنامه همشهری است. گمان نمی&zwnj;کنم او یک بار هم منابع تاریخ مغول مانند تاریخ جهانگشای جوینی را خوانده باشد، چه برسد به اینکه بخواهد به آن&zwnj;ها ارجاع بدهد. یا حتی توان این را داشته باشد که تاریخ وصّاف را بخواند و بفهمد وصاف الحضره چه می&zwnj;گوید! خسرو معتضد هم دست کمی از او ندارد. کسی که مفاهیم علمی را در تاریخ&zwnj;ورزی به صورت دیمی استفاده کند و هیچ فهم علمی از آن&zwnj;ها نداشته باشد، نمی&zwnj;تواند مورخ آکادمیک باشد. دانش تاریخ رویدادهای منفرد را به بحث می&zwnj;گذارد، اما به وسیله مفاهیم عام. درک کسانی مانند معتضد از مفاهیم عامی مانند حکومت، دولت، مشروعیت، تجدد، نوسازی و&hellip; همانند عامیان است نه عالمان. داشتن چارچوب مفهومی در مطالعات تاریخی، نقطه تمیز مورخان آکادمیک از مورخان غیرآکادمیک است. او از این حیث بی&zwnj;تردید مورخی دیمی&zwnj;نگار است.<br /><br />2- تاریخ&zwnj;شناسی همانند علوم دیگر روش تحقیق خاص خود را دارد. اغلب در تحقیقات تاریخی، مورد مطالعه یکی بیشتر نیست. از این رو امکان مقایسه و تطبیق وجود ندارد. از این رو مورخ خود به خود در تشریح و اثبات مدعای خود روی می&zwnj;آورد به ارائه گزاره&zwnj;های شرطی خلاف واقع Counterfactual Conditions. معتضد و زیباکلام از این گونه گزاره&zwnj;ها زیاد استفاده می&zwnj;کنند؛ مانند: اگر مصدق نبود، صنعت نفت ملی نمی&zwnj;شد و یا اگر رضاشاه نبود ایران وارد دوران مدرن نمی&zwnj;شد و&hellip;. تا اینجای کار اشکالی ندارد. مشکل آنجا رخ می&zwnj;نماید که هر دوی این آقایان درک روش&zwnj;مندی از شیوه ردّ و یا اثبات گزاره&zwnj;های شرطی خلاف واقع ندارند. پاسخ گزاره شرطی خلاف واقع &laquo;اگر مصدق نبود، نفت ملی نمی&zwnj;شد&raquo;، این نیست که بگوییم &laquo;خیر اگر کاشانی نبود، نفت ملی نمی&zwnj;شد&raquo; و یا &laquo;اگر ترور رزم&zwnj;آرا نبود، نفت ملی نمی&zwnj;شد&raquo; و&hellip;. شیوه آزمون مدعاهای شرطی خلاف واقع ساختن میدان&zwnj;های مجازی و دنیاهای بدیل در قالب آزمایش&zwnj;های ذهنی Thought Experiments و یا استفاده از روش منطق تحلیل شبیه&zwnj;ترین Logic Of Most Similar Analysis است که تصور نمی&zwnj;کنم هیچکدام از این دو بزرگوار شناختی از این روش&zwnj;ها داشته باشند. از این رو طبیعی است که مناظره&zwnj;شان می&zwnj;شود مدل داد و بیداد قهوه&zwnj;خانه&zwnj;ای.<br /><br />3- اما نکته مهم&zwnj;تر این است که چرا این دو به مناظره درباره موضوعات مهم تاریخ معاصر ایران دعوت می&zwnj;شوند، در حالی که هیچکدام مورخ آکادمیک نیستند؟ (آکادمیک به معنایی که گفتم نه به معنای صرف دانشگاهی بودن. چه بسا استادان تاریخ دانشگاهی که آکادمیک نمی&zwnj;نویسند و هستند مورخان غیردانشگاهی که آکادمیک می&zwnj;نویسند.) و چرا از تاریخ&zwnj;نگاران متخصص و درجه یک آکادمیک برای چنین گفتوگوهایی دعوت نمی&zwnj;شود؟ شیوه&zwnj;&zwnj;ای که در رسانه&zwnj;های معتبر بین&zwnj;المللی به جد رعایت می&zwnj;شود و همیشه برای مباحث تاریخی از مورخان برجسته علمی دعوت می&zwnj;شود. پاسخ روشن است: گویا جامعه ما در سطح عمومی بیش از آنکه طرفدار شجریان&zwnj;ها باشد و موسیقی فاخر آن&zwnj;ها را به گوش جان طالب باشد، خواهان موسیقی نازل و هتاکانه تتلوهاست. تتلوهایی که به شدت در فضای عمومی جامعه ما فالوئر دارند و رکورد لایوهای اینستگرامی را مرتب جابجا می&zwnj;کنند. حکایت ما حکایت همان مردمی است که از میان عیسی مسیح (پیامبر رافت و مهربانی) و باراباس قاتل، یک صدا باراباس را انتخاب کرد و تقاضای عفو او را نمود.<br />در این زمانه بی&zwnj;هیاهوی لال&zwnj;پرست<br />خوشا به حال کلاغان قیل و قال&zwnj;پرست /</span></p><p><span style="font-size: 12px">کانال تلگرامی نویسنده &laquo;تاریخ&zwnj;شناسی&raquo;</span></p><p>&nbsp;</p><p><span style="font-size: 12px">منبع: <span id="resourcename">تاریخ ایرانی</span></span></p>