230575 سرمقاله وطن امروز/ به ‌دنبال نشانی دانشگاه هویت‌بخش « به ‌دنبال نشانی دانشگاه هویت‌بخش » عنوان یادداشت روزنامه وطن امروز به قلم دکتر مصباح‌الهدی باقری است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: <p><span style="font-size: 12px">از زمان تأسیس دارالفنون و ورود نظام آموزشی جدید به کشور و تبدیل مکتب&zwnj;خانه&zwnj;های سنتی به مدارس، یک موضوع جدی ذهن دغدغه&zwnj;مندان حوزه تعلیم و تربیت را متوجه خود کرده بود و آن استفاده از مواهب نظام جدید همراه با حفظ ارزش&zwnj;های سنتی (اعم از دینی، ملی و بومی) بود. به همین خاطر، با به حرکت افتادن چرخ توسعه رضاخان بی&zwnj;سواد و کم&zwnj;رنگی و بعضا زوال بسیاری از ارزش&zwnj;ها و هنجارهای دینی، دلسوزان و عاقبت&zwnj;اندیشان برای برون&zwnj;رفت از این فضا، به فکر افتادند و به طرح و تدابیری رسیدند. از جمله اینها، تأسیس مدارسی بود که در آن سعی می&zwnj;شد رنگ و بوی تعلیمات و هنجارهای اسلامی (با همه فشارها و مضیقه&zwnj;های حکومت طاغوت) در فضا و برنامه&zwnj;های آموزشی وارد شود. تأسیس مدرسه&zwnj;های البرز، علوی، نیکان، کمال، روزبه و رفاه در طول سالیان قبل از انقلاب پاسخی به این نیاز بود. این تلاش تا جایی پیش رفت که دانش&zwnj;آموختگان این مدارس دارای شکل و شمایل منحصر&zwnj;به&zwnj;فرد چه از جهت ظاهری و چه از جهت خصیصه&zwnj;های اخلاقی شدند.&nbsp;<br />نهایتا این اهتمام عالی، کار را به جایی رساند که این هویت ساخته&zwnj;شده، حتی در دوره&zwnj;های آموزش عالی و دانشگاه&zwnj;ها چه در داخل ایران و چه در خارج- که محیط و مولفه&zwnj;های شخصیتی&zwnj;شان کمتر تناسبی با ارزش&zwnj;های &zwnj;الهی و هنجارهای انسانی داشت-، موجبات حرکت بر مسیر روشن و متقن مبارزه با ظلم و ظالم و حمایت از مظلوم و عدالت&zwnj;پیشگی می&zwnj;شد و بسیاری از سربازان امام و انقلاب از همین گروه فکری و هویتی باز متولد شدند. البته قابل انکار نیست که برخی شرایط و برخی عقاید، زمینه&zwnj;های افراط و تفریط اعتقادی را در فضای فرهنگی و تربیتی این مدارس ایجاد می&zwnj;کرد که روی برخی اقشار در این مدارس موثر واقع می&zwnj;شد و موجبات تزلزل و تذبذب اعتقادی در آینده &zwnj;فرد را فراهم می&zwnj;آورد. با این همه، این مدارس همواره به&zwnj; عنوان مراکزی هویت&zwnj;بخش شناخته می&zwnj;شدند که خانواده&zwnj;ها تلاش بسیاری می&zwnj;کردند فرزندان&zwnj;شان را وارد اینها کنند تا با خیالی نسبتا آسوده، تولی تربیتی بچه&zwnj;های&zwnj;شان را واگذار کنند.&nbsp;<br />با پیروزی انقلاب اسلامی و برداشته شدن موانع، این انتظار وجود داشت جریان این هویت&zwnj;بخشی در سطح آموزش&zwnj;های مقدماتی (مدارس)، عمومی&zwnj;تر و گسترده&zwnj;تر شود و حتی به مراکز آموزش عالی هم سرایت کند و دانشگاه&zwnj;هایی با این سبک و سیاق طراحی و تأسیس شوند. &nbsp;از آنجا که این دغدغه&zwnj;ها از قبل پیروزی انقلاب در اذهان، افکار و مباحثات برخی بزرگان و متفکران و زعمای قوم جاری بود، بعد از پیروزی انقلاب تلاش&zwnj;هایی مستقیم (توسط شخص بزرگان) یا غیرمستقیم (با اشراف بزرگان و به واسطه&zwnj; دیگران) انجام شد.&nbsp;<br />تأسیس موسسه آموزشی عالی امام خمینی (آیت&zwnj;&zwnj;الله مصباح)، دانشگاه امام صادق(ع) (آیت&zwnj;&zwnj;الله مهدوی&zwnj;کنی)، مدرسه عالی شهید مطهری (آیت&zwnj;&zwnj;الله امامی&zwnj;کاشانی)، مدارس و دانشگاه مفید (آیت&zwnj;&zwnj;الله موسوی&zwnj;اردبیلی)، مدارس و دانشگاه علوم اسلامی رضوی (آیت&zwnj;&zwnj;الله واعظ&zwnj;طبسی) و بعدها دانشگاه عدالت (آیت&zwnj;&zwnj;الله هاشمی&zwnj;شاهرودی) از این دست بود. همچنین برخی دانشگاه&zwnj;های سازمانی خاص مانند دانشگاه امام حسین(ع) و دانشگاه علوم قضایی، علاوه بر مأموریت تأمین نیرو، مأموریت هویت&zwnj;بخشی را هم در کنار آن می&zwnj;دیدند. مع&zwnj;الوصف بسیاری از این مراکز ذیل ترتیبات و تنظیمات مراکز بالادستی در حوزه آموزش عالی و نبود نیروی فکری در درون خودشان و تغییر شرایط و اقتضائات زمانی، خیلی زود از ظرفیت&zwnj;های تمایزبخش خود فاصله گرفته و تبدیل به یک دانشگاه کمی تا قسمتی معمولی شدند. برخی از این مراکز حتی از حداقل&zwnj;های تعریف&zwnj;شده در ماموریت خود نیز نازل&zwnj;تر شده و بیشتر از مساعدت جریان انقلاب و تربیت انسان&zwnj;های متعهد متخصص، به حد مزاحمت و معارضت با اهداف اولیه خود رسیدند.&nbsp;<br />حال مساله اینجاست: دانشگاه هویت&zwnj;بخش چه ارکان و مشخصه&zwnj;هایی دارد؟ به عبارت دیگر، اگر دانشگاهی بخواهد در شخصیت اخلاقی و علمی و حضور اجتماعی دانش&zwnj;آموخته خود مؤثر باشد، باید حایز چه ویژگی&zwnj;ها و شرایطی باشد؟ در حقیقت کدام خصیصه&zwnj;ها به دانشگاه و مؤلفه&zwnj;های درونی و شخصیتی&zwnj;اش هویت می&zwnj;بخشد و آن را ممتاز می&zwnj;کند؟&nbsp;<br />این مراکز، در لایه هویت&zwnj;بخشی خود، دارای چند رکن محوری اثرگذار هستند.&nbsp;<br />&nbsp;<br />&nbsp; اول) استادمربی&zwnj;های رونده و بالابرنده&nbsp;<br />این اساتید به جای هضم در فرآیند تولید انبوه، در قالب نظام&zwnj;هایی که عمدتا برآمده از شخصیت خلقی خودشان است، به تربیت فرد فرد مشغولند. در واقع این اساتید مأموریت خود را خیلی فراتر از وظایف تعریف&zwnj;شده و حرفه&zwnj;ای قابل سنجش و اندازه&zwnj;گیری می&zwnj;دانند. آنها تلاش می&zwnj;کنند در هم&zwnj;نفسی با دانشجو، او را در زمین و بستر استعدادی خود دانشجو حرکت و رشد دهند. نیک پیداست که مهم&zwnj;ترین ویژگی نفوذ آنها، مربی بودن است، حسی پیامبرگونه که دوست دارد شاگردانش فراتر و جلوتر از خودش، نمونه و الگو باشند. هم مراتب تربیت و اخلاق را طی کنند و هم در مسیر علم&zwnj;آموزی و تحقیق، مستدام و مستقیم بمانند.&nbsp;<br />دانشجو در نظر آنها یک متربی مستعد است که باید شکوفا شده و بالا رود. لذا استاد&zwnj;مربی&zwnj;ها به دنبال جوینده&zwnj;ها می&zwnj;گردند و به آنها می&zwnj;رسند، خوب می&zwnj;فهمندشان و خوب نگهداری&zwnj;شان می&zwnj;کنند و هیچگاه متوقف نمی&zwnj;شوند، لذا خود همراه با متربی&zwnj;ها، هم رونده هستند، هم شکوفا&zwnj;کننده و هم شکوفا شونده.&nbsp;<br />&nbsp;<br />&nbsp; دوم) تعریف و مأموریت مشخص همراه نظامات مستقل و ممتاز<br />&nbsp;آموزش عالی در کشورهای پیشرفته، دارای وزنی بالاتر از استانداردهای اداری و متعارف است، لذا دانشگاه&zwnj;ها به تناسب درجه و امتیاز در مرتبه&zwnj;های مختلفی از استقلال تا تابعیت محض (دستگاه آموزش عالی) قرار می&zwnj;گیرند. روشن است دانشگاه&zwnj;های هویت&zwnj;بخش لازم است از حیث نظامات درونی، طراحی&zwnj;ها و تألیف&zwnj;ها&zwnj;ی خود را داشته باشند.&nbsp;<br />نظام جذب نیروی انسانی (اعم از استاد، دانشجو و کارمند)، نظام نگهداری، نظام ارتقا، نظام برنامه&zwnj;ریزی درسی و آموزشی، نظام تربیتی و... باید متناسب با مأموریت و ماهیت آن نهاد طراحی شود. اینکه همه نظام&zwnj;ها در وابستگی مستقیم و محض یک نظام استاندارد و متعارف تعریف شوند، دانشگاه را تبدیل به یک ماشین می&zwnj;کنند که مأموریتش رساندن افراد از یک نقطه به یک نقطه دیگر است و قرار نیست طی مسیر اتفاق خاصی بیفتد. مأموریت&zwnj;های یکسان، دانشگاه را از درون می&zwnj;خشکاند و می&zwnj;پوساند اما مأموریت&zwnj;های متمایز، نیاز به نظامات شایسته&zwnj;محور دارد؛ نظاماتی که در آن، موجودیت&zwnj;های مختلف دانشگاه اعم از استاد، دانشجو، مدیر و کارمند به&zwnj;مثابه یک متربی زنده منحصر&zwnj;به&zwnj;فرد، حیات ارگانیک دارند. &nbsp;<br />&nbsp;<br />&nbsp; &nbsp;سوم) وجود اساتید یگانه و مرجع<br />&nbsp;حضور اساتیدی که در حول&zwnj;و&zwnj;حوش مرزهای دانش و مساله&zwnj;های معاصر غور و سیر می&zwnj;کنند و به اصطلاح صاحب کرسی هستند، نیز کمک شایانی به هویت&zwnj;بخشی می&zwnj;کند. در حقیقت زیر سایه این درختان بلند، تنفس کردن و در عین حال تأمل در سایه عظمت و والایی اندیشه آنها، انسان را به رشدی متمایز و خاص نایل می&zwnj;سازد. این اساتید هر کدام در جایگاه یک نقطه مطلوب هستند که رسیدن به آنها یک مسیر سعادت برشمرده می&zwnj;شود. از این جهت حضور آنها، یک مسیر تجربه&zwnj;شده موفق و امتحان پس&zwnj;داده را پیش روی دانشجو می&zwnj;گذارد و او را از وهم و خیال به واقعیت و حقیقت &laquo;چگونه انسان موثر و متعالی شدن&raquo; نزدیک می&zwnj;کند. هر دانشگاهی که خالی&zwnj;تر از این اساتید معظم باشد، بی&zwnj;هویت&zwnj;تر است و دانشجویان بعضا آشفته و سرگردان، مسیر را کورمال کورمال طی می&zwnj;کنند و البته غالبا به جایی نمی&zwnj;رسند الا ما شذر و ندر(با بهره&zwnj;گیری از مواهب دیگر).&nbsp;<br />&nbsp;بدیهی است بخش جدی راهبری این&zwnj;گونه اساتید به واسطه اخلاق کریمه&zwnj;ای است که به آن متصفند و در عمل و سبک تعامل&zwnj;شان مشهود و حاضر است. مختصات دقیق این خلق و خو در کتاب&zwnj;های مرجع و سیره بزرگان بخوبی نشانی&zwnj;گذاری شده است.&nbsp;<br />&nbsp;<br />&nbsp; چهارم) رئیس، راهبر دانشگاه<br />هر قدر رئیس دانشگاه بتواند در کنار وظیفه مدیریتی به نقش هدایت، راهبری و تولی امر اهتمام کند، دانشگاه چشم&zwnj;گیرتر می&zwnj;نماید. بنابراین رئیس یک دانشگاه هویت&zwnj;بخش، غیر از مدیریت آن باید خود نماد و نمایی از مأموریت دانشگاه باشد؛ چه در سخن و خطابه، چه در تصمیم و امریه سازمانی و چه در عمل و حرکت فردی.&nbsp;<br />دانشگاهی که جایگاه رئیس در آن، در یک پست سازمانی خلاصه می&zwnj;شود و با تعیین شرایط احراز متعارف، او را ارزیابی و انتخاب می&zwnj;کنند، باید فهم کند که خصیصه &laquo;راهبری&raquo;، اگر جزء متقدم انتخاب رئیس دانشگاه نباشد حداقل جزء ضروری و اساسی آن است که نمی&zwnj;توان با متر و شابلون معمولی آن را تعیین و تقویم کرد.<br />اگر این راهبری از شخصیت رئیس دانشگاه حذف شود، مدیریت متعارف در بهترین شرایط، دانشگاه را کارآمد می&zwnj;کند نه شایسته و سرآمد.&nbsp;<br />پس مهم اینکه، انتخاب رئیس در دانشگاه هویت&zwnj;بخش بیشتر جوششی است تا کوششی. هرگاه از این مهم فاصله بگیریم بخش جدی از جریان هویت&zwnj;بخشی دانشگاه، بی&zwnj;صاحب و متولی می&zwnj;شود.&nbsp;<br />&nbsp;<br />پنجم) سازمان فرهنگی هویت&zwnj;بخش<br />&nbsp;یکی از منابع هویت&zwnj;ساز، نهادها و عناصری هستند که اتمسفر و سازمان فرهنگی یک مجموعه را شکل می&zwnj;دهند. نهادهای ظاهری دانشگاه (مثل معماری، محوطه، سر در، گواهینامه تحصیلی)، گردهمایی&zwnj;های متنوع و متفاوت (مذهبی، خانوادگی، سازمانی)، جلسات رسمی (دفاع از پایان&zwnj;نامه و رساله) و نیمه&zwnj;رسمی (دوره&zwnj;های آزاد یا همایش&zwnj;ها) و... از عناصر هویت&zwnj;ساز هستند. در واقع، با تعریف شکل تعامل و برقراری ارتباط موجودیت&zwnj;های مختلف در دانشگاه، در موقعیت&zwnj;های متفاوت، اگر امضای خاص و مشخصی پیدا کرد، بخشی از جریان هویت&zwnj;بخشی دانشگاه به ظهور رسیده است. هر چقدر این عناصر، متمایزتر و شاخص&zwnj;تر باشد، در ساخت هویت موثرتر است.&nbsp;<br />مثلا دانشگاه&zwnj;ها برای ارتباط دانش&zwnj;آموختگان خود طراحی&zwnj;های مختلفی انجام می&zwnj;دهند. برخی فقط به برگزاری گردهمایی&zwnj;های نوبه&zwnj;ای اکتفا می&zwnj;کنند تا دیدارها تازه شود اما برخی برای همین اجتماع، مجرای رسانه&zwnj;ای خاصی برقرار می&zwnj;کنند تا همیشه این افراد ذیل چتر آن نهاد، با هم مرتبط باشند. برخی مواقع خانواده&zwnj;ها را هم در این ارتباط دخیل می&zwnj;کنند. برخی مواقع امتیازات خاصی مثل استفاده از رستوران یا کتابخانه را برای آنها فراهم می&zwnj;کنند. برخی به تأسیس مدارس پایه پرداخته و فرزندان فارغ&zwnj;التحصیلان را با تخفیف ویژه&zwnj;ای می&zwnj;پذیرند و... بدیهی است هر کدام از این سطوح به استمرار و عمیق شدن هویت سازمانی، معنای متمایزی می&zwnj;بخشند.&nbsp;<br />&nbsp;<br />ششم) نهادهای وابسته و اقماری<br />&nbsp;اینکه دانشگاه به دانشگاه ختم نشود و بتواند در موجودیت&zwnj;ها و لایه&zwnj;های دیگر ادامه پیدا کند موضوع بسیار بااهمیتی است. دانشگاهی که از چند اتاق و کلاس تشکیل شده، تقریبا بی&zwnj;هویت، عقیم و حتی مرده است و عنوان دانشگاه، عنوان اشتباهی است که به آن داده&zwnj;اند اما دانشگاهی که ادامه دارد و در هر مرحله از حیات دانشجویان و دانش&zwnj;آموختگان با طراحی و ایده&zwnj;پردازی&zwnj;های مناسب، به نهادسازی&zwnj;های مأموریتی دست &zwnj;زده است، این دانشگاه خود را موجودیتی زنده دانسته، لذا زندگی و هویت می&zwnj;بخشد. پژوهشگاه، اندیشکده، پارک &zwnj;و مرکز رشد از نهادهای معمول این ادامه حیات هستند و البته هزاران مسیر تعاملی و ارتباطی برای حفظ و نگهداری انسان پرورش&zwnj;یافته را می&zwnj;توان به آن گره زد. &nbsp;<br />&nbsp;<br />هفتم) محصولات علمی مرجع<br />دانشگاه آن&zwnj;گاه که به محصولات ممتاز- که یک شاخصه آن می&zwnj;تواند مسأله محوری باشد- دست یابد، می&zwnj;تواند برای خود و اهالی آن هویت ایجاد کند. دانشگاهی که از جهت خروجی&zwnj;ها، هیچ امتیاز و تمایزی را به ظهور نمی&zwnj;رساند براحتی محو می&zwnj;شود و بی&zwnj;هویت اما دانشگاهی که برای خود مأموریتی متمایز (و در بهترین حالت، منحصربه&zwnj;فرد) تعریف و برای آن، چشم&zwnj;اندازهایی در تناوب&zwnj;های زمانی طراحی کرده، آن&zwnj;گاه می&zwnj;تواند محصولات علمی موثری را طرح&zwnj;ریزی کند و تدارک ببیند. مهم&zwnj;ترین خروجی یک دانشگاه، یک دانش&zwnj;آموخته ممتاز است که به زینت دین و ادب و حیا آراسته و دردمند دردهای جامعه است. برای خود در درون جامعه به دنبال هویت است و نمی&zwnj;خواهد جامعه را صرف و هزینه خود و هویت خود کند.&nbsp;<br />&nbsp;<br />هشتم) دانشجو در فرآیند ساخت است<br />در دانشگاه هویت&zwnj;بخش، دانشجو فقط یک خدمت&zwnj;گیرنده صرف نیست. فقط نمی&zwnj;آید در کلاسی شرکت کند، آزمایشگاهی را تجربه کند، مطالعه و تحقیقی داشته باشد، امتحانی بدهد و مدرکی بگیرد و برود. دانشجو یک رکن محوری است و در فرآیند ساخت، حضور فکری و مشارکت عملی دارد. لذا طراحی مسیرهایی در فرآیند آموزشی، پژوهشی و تربیتی و تدارک زمینه نقش&zwnj;آفرینی فعال (و حتی فوق&zwnj;فعال) دانشجویان، ظرفیت&zwnj;های هویت&zwnj;بخشی را به طور مثبت و فراگیری تحت تاثیر قرار می&zwnj;دهد. اینکه دانشجو حداقل در دانشگاه هویت&zwnj;بخش تمام نمی&zwnj;شود و در فرآیند ساخت می&zwnj;ماند و فقط قالب عوض کرده و نقش دانش&zwnj;آموخته را به خود می&zwnj;گیرد، یک فرض معتنا&zwnj;به محسوب می&zwnj;شود. دانشگاهی که در آن دانشجو فقط به &zwnj;خرید و فروش دانش حداقلی با نمره و امتیاز و مدرک مشغول است، به چشم یک خدمت&zwnj;گیرنده&zwnj; شاید قانع (به معنای منفی) و شاید متوقع به حساب می&zwnj;آید که دانشگاه باید هر طور شده با فاصله از او حرکت کند و بعد از مدتی، او را رها کند. دانشگاه هویت&zwnj;بخش با دانشجو و دانش&zwnj;آموخته&zwnj;اش ادامه می&zwnj;یابد و هیچگاه بدون آنها نه معنا می&zwnj;دهد و نه تصویر می&zwnj;سازد.&nbsp;<br />&nbsp;<br />&nbsp;نهم) ارتباط با مردم و جامعه؛دردها و مساله&zwnj;ها<br />دانشگاهی که همیشه به مرزهای خود ختم می&zwnj;شود و مردم و جامعه در آن غایب هستند، مانند پرورش آکواریومی ماهی&zwnj;های زینتی عمل می&zwnj;کند که با کوچک&zwnj;ترین تغییر دما و فضایی، بوی مرگ و نامانایی حس می&zwnj;شود. بدانیم که جامعه و مسائل آن، نه&zwnj;تنها جهت و اولویت برای حرکت و سیر دانشگاه تعیین و تعریف می&zwnj;کند، بلکه آن را دغدغه&zwnj;مند و زنده بار می&zwnj;آورد. دانشگاه&zwnj;هایی که بیرون از مسائل جامعه خود، مشغول گذران زندگی هستند، در حیات نباتی به سر می&zwnj;برند و بیشتر از اینکه سرمایه باشند، هزینه&zwnj;زا بوده و خیلی زود فراموش می&zwnj;شوند. نکته مهم اینکه این&zwnj;گونه محیط&zwnj;ها برای خود هویتی جمع می&zwnj;کنند اما بیشتر از آنکه این هویت، شناسنامه معتبر شود، بدنامی &laquo;از ما بهترون&raquo; را یدک می&zwnj;کشد. نوعی اشراف&zwnj;زادگی دانشگاهی که زبان مفاهمه با دردهای جامعه را بلد نیست و در محیطی سربسته مشغول لهو و لعب علمی&zwnj;اند.&nbsp;<br />&nbsp;<br />جمع&zwnj;بندی<br />&nbsp;ارکانی که گفته شد، بخش مهمی از مؤلفه&zwnj;هایی است که وقتی با هم کار می&zwnj;کنند، فرآیند هویت&zwnj;بخشی و تعلق از دانشگاه به فرد را جریان می&zwnj;بخشند.&nbsp;<br />دانشگاهی که در معماری آن، هیچ مولفه و نماد تعالی&zwnj;بخش دیده نمی&zwnj;شود و شاید یک ساختمان مسکونی، اداری یا تجاری بوده که فقط کاربری آن عوض شده اما در نما و نماد آن دستی برده نشده و می&zwnj;تواند خیلی زود به کاربری قبلی برگردد، نه هویت دارد و نه هویت&zwnj;بخش است. &nbsp;<br />دانشگاهی که استاد آن مراتب ترقی و تعالی را نه در اشتراک مساله&zwnj;ها و درد&zwnj;های جامعه و هم&zwnj;افزایی در مسیر پیدا کردن راهکار و اجرایی کردن آن، بلکه در پر کردن سیاهه فرم&zwnj;های ارتقا می&zwnj;بیند و اصلا &laquo;اثر و تاثیر و مخاطب&raquo; را در معادلات ترفیع و ارتقای خود فراموش کرده، خیلی زود عقیم و بی&zwnj;دنباله می&zwnj;شود. و شاید خیلی زود از مرتبه دردآشنایی و تلاش برای سامان دردها به دردآفرینی تبدیل شده و خود بخشی از مسائل شود.&nbsp;<br />دانشگاهی که نظام برنامه&zwnj;ریزی آموزشی آن به جای ساخت و تربیت، بر حل&zwnj;و&zwnj;فصل بنا شده است، عمدتا شاخص&zwnj;های کنتوری و کنکوری را برمی&zwnj;گزیند. حتی دیده شده این شاخص&zwnj;ها بر واقعیت&zwnj;های روشن غلبه کرده و نوعی رضایت&zwnj;بخشی حبابی و خیالی را به عنوان شاخص تحقق هدف بر خود تحمیل کرده است.&nbsp;<br />دانشگاهی که خواست و خواهش دانشجو، بدون تطبیق آن بر ماموریت و اهداف عالی معیاری حیاتی قلمداد می&zwnj;شود، خود را حتی تا ارائه خدمات هوسی تنزل می&zwnj;بخشد.&nbsp;<br />خلاصه! دانشگاه هویت&zwnj;بخش نهادی است پویا، ممتاز، پر از نماد، با هنجارهایی تعریف&zwnj;شده و متعهدانه که تمام عناصرش نقشی زنده و ارگانیک دارند و برای هر مولفه شخصیتی&zwnj;اش قیمت و بهایی است که فقط با پرداخت آن می&zwnj;توان آن را خرید و مال خود کرد. چانه&zwnj;زنی و تخفیف فقط در صورتی در این بازار ارائه می&zwnj;شود که به آرمان&zwnj;ها خدشه و تعدی وارد نشود ولی هرگز چیزی نسیه داده نمی&zwnj;شود. &nbsp;این فقرات، لوازمی است مقدماتی که می&zwnj;تواند حیات دهد و هویت ببخشد و جامعه را به داشتن دانشگاه متفاخر کند، و اگر نه، عدد دانشگاه و مافیهای آن، نشانگر گمراه&zwnj;کننده&zwnj;ای است که بلایا و ابتلائاتش ویران&zwnj;کننده و زوال&zwnj;بخش یک جامعه و شاید یک تمدن دیرپای باشد. به نظر می&zwnj;رسد انقلاب اسلامی باید به دنبال امضای دانشگاهی خود باشد و برای حفظ آن از گزند و جعل و تقلب و تخلف، اهتمام کند.</span></p>