230570 سرمقاله رسالت/ عبرت از یک پدیده « عبرت از یک پدیده » عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم مسعود پیرهادی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: <p><span style="font-size: 12px">آخر هفته گذشته، محمود احمدی&zwnj;نژاد، خلاف عرف معمول مقامات جمهوری اسلامی ایران، با رادیو فردا گفت&zwnj;وگوی اختصاصی داشته است. این گفت&zwnj;وگوی تصویری 12 دقیقه&zwnj;ای با رسانه&zwnj;ای که رسما اعلام کرده هزینه&zwnj;اش را کنگره آمریکا می&zwnj;پردازد، چندان عجیب نیست؛ سؤالات و برخورد مجری رادیو فردا همان است که انتظار داریم و البته احمدی&zwnj;نژاد هم همانی است که این روزها می&zwnj;شناسیم. روی این سخن با ایشان نیست، بلکه با فعالان سیاسی و به&zwnj;ویژه جوانانی است که در مسیر ترقی و بر عهده گرفتن مسئولیت&zwnj;ها و مناصب مختلف&zwnj;اند و طرح خدمت به مردم در سر می&zwnj;پرورانند.<br />یک. جمهوری اسلامی، نظامی ولایی است که بر پایه خون صدها هزار شهید و زحمات میلیون&zwnj;ها خانواده شهید، رزمنده، جانباز و خادمان بی&zwnj;ادعای این کشور بنا شده و به فرموده امام راحل، در ادامه راه حکومت انبیاست. ما آرزو داریم پرچم&zwnj;دار نهایی نهضت مان، حضرت بقیة&zwnj;الله، موعود تمام منتظران باشد و در چنین فضایی، تمام کنش&zwnj;های سیاسی و اجتماعی، باید متناسب با این واقعیت تغییر کند.<br />باور داریم که موفقیت هر فرد و مسئولی در نظام ولایی، رابطه مستقیمی با نسبت او با ولایت دارد و به هر میزان که از دایره رضایت ولی خارج شود، ضعیف&zwnj;تر و ناکارآمدتر می&zwnj;شود. حال با این نگاه، یک&zwnj;بار دیگر آن 12 دقیقه را ببینید. احمدی&zwnj;نژاد در زمان دولت نهم، دو بار در گفت&zwnj;وگوی حضوری بسیار سخت با لری کینگ، با پاسخ&zwnj;های بسیار هوشمندانه و سنجیده، یکی از مطرح&zwnj;ترین چهره&zwnj;های گفت&zwnj;وگوی سخت - همان هاردتاک - رسانه&zwnj;های دنیا را مستأصل کرده بود و در حقیقت، از تریبون یک رسانه آمریکایی، ضعف اندیشه استعماری و آمریکایی را فریاد کرده بود.همان احمدی&zwnj;نژاد، پس از 12 سال، در گفت&zwnj;وگویی کوتاه از منزل یا محل کار خود با یک مجری دست چندم رسانه&zwnj;های فارسی&zwnj;زبان ضدانقلاب، پاسخ&zwnj;هایی ابتدایی و نسنجیده می&zwnj;دهد و کاملا در زمین حریف بازی می&zwnj;کند. مجری می&zwnj;پرسد چرا به بن&zwnj;سلمان نامه نوشتی و احمدی&zwnj;نژاد پاسخ می&zwnj;دهد چون با خشونت در یمن مخالفم و مجری فورا پاسخ می&zwnj;آورد که آیا با خشونت در خود ایران هم مخالف هستید و چرا مثلا در ناآرامی&zwnj;های سال 98 در برابر خشونت موضع نگرفتید و احمدی&zwnj;نژاد از پاسخ می&zwnj;ماند! همین&zwnj;قدر ساده و ابتدایی! اگر از یک دانشجوی سال اول هم پرسیده شود، تفاوت دخالت خارجی و به خاک و خون کشیدن زن و کودک بی&zwnj;گناه یمنی به دست ارتش مزدور عربستان را با جلوگیری از اغتشاش و ناامن کردن زندگی مردم توسط نیروی انتظامی را می&zwnj;فهمد.<br />چه شد که آن رئیس&zwnj;جمهوری که دوست و دشمن به ذکاوت و به&zwnj;ویژه توانمندی&zwnj;های گفتاری و مناظره&zwnj;ای می&zwnj;شناختند، به احمدی&zwnj;نژاد امروز تبدیل&zwnj;شده که بازیچه دست یک مجری رسانه فارسی&zwnj;زبان ضدانقلاب می&zwnj;شود؟<br />مجری از احمدی&zwnj;نژاد در مورد خس و خاشاک خواندن ملت و شکنجه و فشار به مخالفان در دوره ریاست-جمهوری او می&zwnj;پرسد و پاسخ احمدی&zwnj;نژاد تنها یک عبارت است؛ من همان زمان هم موافق نبودم و مواضع من روشن است. شدت تحقیر احمدی&zwnj;نژاد به&zwnj;جایی می&zwnj;رسد که مجری می&zwnj;پرسد برای استفاده از توییتر از کدام فیلترشکن استفاده می&zwnj;کنید و اصلا چرا در مورد مسائل فرهنگی و ورزشی آمریکا توییت می&zwnj;کنید و چه کسی شما را راهنمایی می&zwnj;کند؟<br />احمدی&zwnj;نژاد، همان احمدی&zwnj;نژاد است اما آنچه در او تغییر کرده، نسبت او با ولایت است. مسئله روشن است. او دیروز با منطق حق و مقاومت سخن می&zwnj;گفت و امروز از موضع هیجان و تلاش برای دیده شدن. دیروز، موضع و منطق حق پیروز می&zwnj;شد و امروز منطق باطل شکست می&zwnj;خورد و ضعیف است.<br />دو. در این سال&zwnj;ها، مسئولان دیگری هم از قطار انقلاب پیاده شده&zwnj;اند، اما کمتر کسی به&zwnj;اندازه احمدی&zwnj;نژاد پرده&zwnj;دری کرده است. روحیه تند و جسور او، اگرچه زمانی در خدمت برخی آرمان&zwnj;ها قرار می&zwnj;گرفت و مثلا باعث شده بود به صهیونیست&zwnj;ستیزترین چهره دنیا تبدیل شود، اما قرار گرفتن همان روحیه و جسارت در مسیر باطل، عامل وضعیت امروز است. یکی از مهم&zwnj;ترین توصیه&zwnj;های بزرگان دین و اخلاق به مردم و به&zwnj;ویژه جوانان، کنار گذاشتن روحیه پرده&zwnj;دری در درون جامعه مسلمین است. به خاطر دارم که استاد بزرگ اخلاق، آیت&zwnj;الله فاطمی&zwnj;نیا - که عمر بابرکتش دراز باد - به جوانان توصیه می&zwnj;فرمود که حتی حاضرجواب نباشید. اساسا روح اسلام با تندخویی، افشاگری و حمله به این&zwnj;وآن سازگار نیست. ازقضا در سال&zwnj;های اخیر، تحت تأثیر همین قطب&zwnj;بندی&zwnj;های سیاسی، فضای اتهام سیاسی و افشاگری به&zwnj;ویژه در فضای مجازی رایج&zwnj;تر شده که باید برای آن فکری کرد. کسی که در پی رسیدن به قدرت است و انگیزه&zwnj;ای برای خدمات اجتماعی دارد، باید تا می&zwnj;تواند از جسارت و پرده&zwnj;دری دوری گزیند.<br />سه. در کتاب &laquo;پاره&zwnj;ای از خورشید&raquo;، یکی از برادران شهید مطهری خاطره&zwnj;ای پیرامون امام راحل (ره) نقل می&zwnj;کند که خلاصه&zwnj;اش چنین است: آقا سید روح&zwnj;الله، از همان اوایل جوانی، طلبه زبده و سخنوری به&zwnj;حساب می&zwnj;آمد و در محافل مختلف مورد اقبال بود. یک&zwnj;بار در میانه سخنرانی ایشان که جمع کثیری هم مستمع آن بودند، یک&zwnj;باره در نقطه اوج، سخنرانی خود را نیمه&zwnj;کاره گذاشت و روضه خواند و مجلس را تمام کرد. پس از جلسه با تعجب از ایشان علت را جویا شدم. ایشان پاسخ داد: دیدم گوش تا گوش جمعیت نشسته و به حرف&zwnj;های من با دقت توجه می&zwnj;کنند، یک&zwnj;لحظه حس کردم از این وضعیت حس رضایت دارم و به خود نهیب دادم که آقا! این منبر باید ابزار بندگی باشد نه حجابی میان من و معبود و همین شد که حرف را همان&zwnj;جا تمام کردم.<br />جای دیگری پیرامون امام خمینی (ره) نقل&zwnj;شده که ایشان پس از مورد مشابهی، با خود عهد کرده بود که تا مدتی منبر نرود و تا 4 سال هم منبر نرفته بود. حال امروز، روی سخن حضرت امام با ما جوانان است: تا پیش از مسئولیت و اقبال دنیا به شما، تهذیب نفس کنید که اگر چنین نکنید، حتما خسارات شما از خدماتتان بیشتر خواهد بود.</span></p>