کد مطلب: ۲۳۸۶۶۳ | تاريخ: ۱۳۹۹/۹/۲۸ | ساعت: ۱۱ : ۱۷
خوردن وعدههای مفصل غذا سبب میشود بیشتر حس گرسنگی کنید، اما دلیلش این نیست که معده شما "کش آمده است".
کاملا میتوانم حدس بزنم که حال و روزم پس از خوردن یک غذای مفصل چگونه خواهد بود: چرتی، شل و ول و قاعدتا سیر. اما مطمئنم که ناهار روز بعدش میتوانم یک مرغ بریان دیگر را در شکمم جا بدهم. شاید عجیب به نظر بیاید که چطور فردای روزی که یک غذای مفصل خوردهایم، میتوانیم دوباره دقیقا به همان اندازه غذا بخوریم. یعنی بار اول درس نگرفتهایم؟
چرا پس از سور و سات روزهای تعطیل و عید باز هم گرسنه میشویم؟ آیا پرخوری سبب "کش آمدن" معده ما میشود به این معنی که برای غذای بیشتر جا باز میکند؟ فکر کردن به آن هم گرسنهام میکند. پاسخش برای اغلب افراد این است که شما علیرغم غذایی که خوردهاید گرسنه نمیشوید بلکه دقیقا به دلیل این پرخوری است که دوباره گرسنه میشوید.
اول ببینیم این حس گرسنگی چیست؟ سوزشی که شما را وادار به غذا خوردن میکند، نتیجه یک سری فعل و انفعلات فیزیولوژیکی است که در بدن اتفاق میافتد.
درست است که اندازه معده شما نسبت به اینکه گرسنه یا سیر باشید، تغییر میکند. در زمان هضم غذا، معده منقبض میشود تا غذا را به سمت رودهها حرکت دهد. معده شما میغرد و غذا و هوا را هم میزند و به سمت رودهها هل میدهد؛ پدیدهای که به آن قار و قور شکم میگوییم.
این اغلب اولین نشانه گرسنه شدن است، چون هم غذا به صورت فیزیکی پایین میرود و هم صدای قار و قور شکم را میشنویم. بعد از این غرشها، معده دوباره برای پذیرش غذای تازه منبسط میشود که کنترل این فرایند به دست هورمونهاست.
اما این گزاره که غذا خوردن باعث کش آمدن معده میشود، چندان درست نیست. معده خاصیت ارتجاعی دارد بنابراین پس از یک وعده مفصل، به ظرفیت اولیه خودش (چیزی حدود 1-2 لیتر) برمیگردد. معده اغلب افراد ظرفیت یکسانی دارد و قد و وزن آنها تاثیری در اندازه معدهشان ندارد.
نکتهای که به آن توجه نمیکنیم شاید ترشح هورمونهای گرسنگی باشد: انپیوای و ایجیآرپی از هیپوتالاموس و گرلین در معده. گرلین وقتی ترشح میشود که معده خالی باشد و همین امر سبب آزادسازی دو هورمون انپیوای و ایجیآرپی در مغز میشود. این دو هورمون مسئول ایجاد حس گرسنگی هستند و اثر هورمونهایی را که به ما حس رضایت میدهند از بین میبرند.
با اینکه فقط سه هورمون مسئول حس گرسنگی در ما هستند، بیش از دوازده هورمون مسئولیت حس سیری را بر عهده دارند. یکی دو تا از اینها مثل جیآیپی و جیالپی-1 مسئول تحریک تولید انسولین هستند تا میزان متابولیسم و کربوهیدراتها را تنظیم کنند.
چند هورمون دیگر، درگیر کند کردن عبور غذا از درون معده هستند تا به بدن فرصت کافی برای هضم بدهند. دلیل پایین بودن گرلین در افرادی که چاقی مفرط دارند، میتواند این باشد که میزان بالای انسولینی که برای سوخت و ساز رژیم غذایی پرکربوهیدرات لازم است، مانع تولید گرلین میشود.
دو هورمون کلیدی کاهش حس گرسنگی سیکیکی و پیوایوای هستند. در بیمارانی که برای کوچک کردن معده حلقه قابل تنظیم معده گذاشتهاند، میزان پیوایوای به اندازه قابل توجهی بالا میرود و در نتیجه اشتهایشان کم میشود.
هنگام تعطیلات، حتی فردای روزی که یک وعده غذای مفصل خوردهایم، هنوز هم برای خوردن جا داریم
با اینکه معده شما برای فرستادن پیام گرسنگی به مغز یک سیستم هورمونی دارد، اما اغلب مغز یاد گرفته که بین زمانهای مشخصی در روز با حس گرسنگی ارتباط برقرار کند. به همین دلیل با اینکه ناهار مفصلی خوردهاید باز ممکن است ساعت شام هم احساس گرسنگی کنید.
کرولین فن دن آکر، محقق فعلی موسسه سنتردیتا و محقق پیشین دانشگاه ماستریخت میگوید: "اگر مرتبا بعد از شام و موقع تماشای تلویزیون روی مبل شکلات یا چیپس بخورید، بدن شما نشستن روی مبل، تماشای تلویزیون و خوردن را به هم ربط میدهد و در نتیجه هر موقع که روی مبل مینشینید هوس تنقلات میکنید. این اتفاق حتی میتواند زمانی بیفتد که کاملا سیر هستید و ذخیره انرژی کاملی دارید. "
به گفته فن دن آکر، پرخوری به خودی خود بد نیست. برخلاف تشخیص بالینی پرخوری عصبی یا همان "بینج ایتینگ" - که حجم بالایی از خوراکی در یک بازه بسیار کوتاه مصرف میشود و با حس گناه و شرم و انزجار همراه است - پرخوری میتواند عادت بدی قلمداد شود که افراد مایلند ترکش کنند. اما این "ویارهای آموخته" رژیم گرفتن را سخت میکنند.
وقتی ما ویژگی پاداشدهنده خوراکیها - به خصوص آنهایی را که قند بالایی دارند - و زمانهای بخصوص، بوها، مکانها و رفتارهای خاص را به هم پیوند بدهیم، خاطره آن حس و حال فعال میشود و ویار به سراغ ما میآید. این امر نه تنها واکنشهای روانی در پی دارد بلکه باعث واکنشهای فیزیولوژیکی مانند ترشح بزاق هم میشود.
احتمالا با آزمایش سگ پاولف آشنایی دارید. آزمایشی که در آن، زمان غذا خوردن زنگ به صدا در میآید و سگ بین صدای زنگ و غذا خوردن پیوند برقرار میکند. در نهایت، سگ حتی وقتی فقط صدای زنگ را میشنود بزاقش ترشح میشود. آدمها در این مورد خیلی پیچیدهتر از سگها نیستند.
با اینکه معده شما برای فرستادن پیام گرسنگی به مغز یک سیستم هورمونی دارد، اما اغلب مغز یاد گرفته که بین زمانهای مشخصی در روز با حس گرسنگی ارتباط برقرار کند. به همین دلیل با اینکه ناهار مفصلی خوردهاید باز ممکن است ساعت شام هم احساس گرسنگی کنید
فن دن آکر میگوید: "این پیوندها خیلی سریع ایجاد میشوند و حتی یک تا دو گرم شکلات کافی است. این هوسها خیلی زود عادت میشوند، اما خلاص شدن از شرشان آسان نیست. بدن شما آن لحظه بخصوص را که شکلات خوردهاید به یاد میسپارد. ویارها تنها پس از چهار روز تکرار، میتوانند به راحتی به ویار روزانه تبدیل شوند. "
گاهی حتی حال و هوای ما هم در شرطی شدنمان موثر است. افراد اغلب میگویند وقتی حال خوشی ندارند، کنترل کمتری روی خوردنشان دارند. فن دن آکر میگوید: "در این مواقع است که بین احساسات ما و غذاهای خوشمزه پیوند برقرار میشود و احساسات بد میتوانند باعث ایجاد ویار شوند. "
در اصل هر حس و حالی، حتی حال خوب، اگر دائما با خوردن غذا همراه باشد، میتواند باعث ایجاد ویار بشود. همینطور مکررا دیدهایم که اگر در معیت دوستان باشیم همیشه بیشتر غذا میخوریم. زمان طولانی نشستن دور میز و عوامل دیگر در مناسبتها نشان میدهد که وقتی با دیگران معاشرت میکنیم بیشتر غذا میخوریم.
شاید به این دلیل باشد که لذت معاشرت با دوستان تمرکز ما را برای کنترل میزان غذایی که میخوریم به هم میزند. حتی کسانی که در آزمایشگاه نشستهاند و پاستای خالیشان را میخورند، اگر همراه دوستان باشند بیش از حد معمول میخورند.
آگاهی از این مسأله میتواند به ترک عادتهای بد هم کمک کند. فن دن آکر میگوید: "زمانی که میخواهیم به فردی کمک کنیم تا کمتر غذا بخورد، روی فراموش کردن عادتهای آموخته تمرکز میکنیم. همچنین تلاش میکنیم افراد این نکته را یاد بگیرند که اگر یک روز غذای خوشمزه خوردند به این معنی نیست که فردا هم باید آن را بخورند.
" این موضوع اهمیت بسزایی دارد، چون مطالعات نشان داده است که ترک یک عادت خوب میتواند به بازگشت به یک عادت بد منجر شود.
پس خیلی چیز عجیبی نیست اگر بعد از خوردن یک وعده غذای مفصل با دوستان و خانواده، دوباره احساس گرسنگی میکنیم. روز بعد یا حتی همان روز کمی دیرتر باز هم گرسنه هستیم؛ نه به این خاطر که معدهمان "کش آمده" بلکه به این دلیل که خوردن غذای زیاد در مناسبتهای ویژه عادتمان شده است.
وقتی مغزمان با نشانههایی مثل بوها، صداها و مکانهایی روبهرو میشود که با نوش جان کردن یک غذای مفصل - مثل روز کریسمس - پیوند خوردهاند، ناخودآگاه ما را برای دور دوم غذا آماده میکند.
منبع: فرادید