کد مطلب: ۲۳۰۶۲۰ | تاريخ: ۱۳۹۹/۶/۳۰ | ساعت: ۱۴ : ۲۰
3 کشور آلمان، انگلیس و فرانسه در تازهترین بیانیه خود درباره نشست اخیر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکید کردهاند که نقض تعهدات ایران در برجام پذیرفته نیست و تهران باید هر چه سریعتر به تعهدات (یکطرفه) خود در برجام عمل کند. در بخشی از این بیانیه ادعا شده است:
«تروئیکای اروپا بشدت کار کرد تا توافق را حفظ کند. ما بیش از تعهدات خود عمل کردیم تا تجارت مشروع با ایران را تسهیل کنیم که شامل مکانیسم اینستکس نیز میشود».
بیانیه اخیر تروئیکای اروپا، «نقطه آشکارساز» بازی این 3 کشور ظاهرا مستقل غربی در زمین کاخ سفید محسوب میشود. جهت سنجش صحت و سقم ادعای طرف اروپایی، تعهدات اتحادیه اروپایی در سند موسوم به «بیانیه بروکسل» را (که در 26 اردیبهشتماه 97 قرائت شد) مرور میکنیم:
- حفظ و تعمیق روابط اقتصادی با ایران
- تداوم فروش نفت، گاز، میعانات گازی و فرآوردههای نفتی و پتروشیمی ایران و تعاملات مالی مربوط
- تعاملات موثر بانکی با ایران
- ادامه روابط حملونقل موثر دریایی، زمینی و هوایی و خط آهن با ایران
- تامین بیشتر اعتبارات صادراتی اتحادیه اروپایی و ایجاد مسیرهای ویژه در حوزههای مالی، بانکی، بیمهای و تجاری با هدف تسهیل همکاریهای اقتصادی و مالی شامل ارائه حمایتهای عملی از تجارت و سرمایهگذاری
- تکمیل و اجرای بیشتر یادداشت تفاهم و قراردادهای منعقده بین شرکتهای اروپایی و طرفهای ایرانی
- سرمایهگذاری بیشتر در ایران
- حمایت از فعالان اقتصادی اتحادیه اروپایی و تامین فضای اطمینانبخش حقوقی
- ایجاد هر چه بیشتر فضای شفاف و قانونمند اقتصادی
براستی مقامات اروپایی طی 28 ماه اخیر، به کدام یک از تعهدات فوق عمل کردهاند؟ آیا «مرکل»، «مکرون» و «بوریس جانسون» میتوانند حتی «یک مصداق بارز» از انجام این تعهدات را مورد اشاره قرار دهند تا ملت ایران متوجه «فداکاری اروپاییان»در برجام شود؟! بدون شک پاسخ این سوال منفی است. اروپاییان با تکیه بر تاکتیک «خرید زمان» در ذیل استراتژی «فشار حداکثری علیه ایران» و «پردهبرداری مکرر از ساختارهای نامرئی و انتزاعی» مانند SPV و «اینستکس»، میخواهند تعهدات یکجانبه ایران در برجام را حفظ کنند. سران کشورهای اروپایی بارها تاکید کردهاند که حاضر به منازعه با واشنگتن بر سر «برجام» نبوده و حفظ مناسبات امنیتی در 2 سوی آتلانتیک را فدای چنین دغدغههایی نمیکنند!
وقاحت اروپاییان به این نقطه ختم نشد! پس از کاهش تعهدات برجامی ایران (در ذیل استراتژی مقاومت هوشمندانه)، تروئیکای اروپا با استناد به نفود مشترک خود و آمریکا در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پیشنویس قطعنامهای را در ژانویه سال 2020 در تقابل با فعالیتهای هستهای محدودشده کشورمان به تصویب رساندند. درخواست اروپاییها، «بازگشت همهجانبه به تعهدات برجامی» از سوی ایران و عدم طرح مطالبات حداقلی در قبال«تعهدات طرف مقابل» بود.
تروئیکای اروپا پس از 2 سال، اذعان کردند که به دلیل ساختار اقتصادی اروپا (که اکثرا بر مبنای فعالیت شرکتهای خصوصی استوار است)، قدرت انجام تعهدات خود در برجام را ندارند. پس از آن نیز شاهد اجرای سناریوی ناشیانه و مشترک «آمریکا- اروپا» در شورای امنیت سازمان ملل متحد بودیم! جایی که ترامپ و پمپئو گزارههای حداکثری و دستنیافتنی «تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران پس از هفدهم ماه اکتبر» و متعاقبا «بازگرداندن تحریمهای چندجانبه ایران با استناد به مکانیسم ماشه» را مطرح کردند. در گام بعدی، تروئیکای اروپا از «رای ممتنع خود به تمدید تحریم تسلیحاتی ایران» و «تاکید بر عدم صلاحیت آمریکا بر فعالسازی مکانیسم ماشه»، به عنوان «تعهدپذیری خود در قبال برجام» یاد کردند! اکنون در گام سوم، کشورهای اروپایی قصد دارند «مابهازای فداکاری ساختگی خود» را از ایران دریافت کنند! به این ترتیب که کشورمان را وادار به بازگرداندن گامهای پنجگانه کاهش تعهدات برجامی کرده و در مقابل، بر روی ساختار «قطره چکانی» و «بیخاصیت» اینستکس مانور دهند! در مرحله نهایی نیز مقامات اروپایی، که اتفاقا سال گذشته رسما مکانیسم ماشه علیه ایران را کلید زده بودند، با تهدید مستقیم ایران (که حتی در بیانیه اخیر تروئیکای اروپا نیز قابل مشاهده است)، از کشورمان بخواهند تا میان «بازگشت تحریمهای چندجانبه» و «حفظ وضعیت موجود» یک گزینه را انتخاب کند! این بازی نه از سوی اتحادیه اروپایی، بلکه از سوی وزارتخانههای امور خارجه و خزانهداری آمریکا هدایت میشود. اصلیترین دلایل اصرار اروپا بر استمرار این بازی چندلایه و از پیش تعیین شده، «برآورد هزینه آنها» در قبال این بازی نخنما است. به نظر میرسد تروئیکای اروپا همچنان معتقدند «هزینه» این بازی از «فایده» آن کمتر است. آیا زمان آن نرسیده است تا در این گلوگاه حساس زمانی، نسبت این «هزینه» و «فایده» به ضرر منافع مشترک آمریکا- اروپا و به سود منافع ملی کشورمان دگرگون شود؟ آیا دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان اهمیت «بر هم زدن محاسبات اروپا» را در برهه فعلی درک میکند؟!