ویک: سیاست خارجی ترامپ با عدم انسجام شروع شد و تمام میشود
تیم امنیت ملی دونالد ترامپ در آخرین روزهای کاری خود در حالی مشغول به امور است که این کار را با همان حالت دمدمی مزاجی و عدم انسجامی که مشخصه سیاست خارجی ترامپ بوده، انجام میدهد.
نشریه ویک در تحلیلی به قلم "بانی کریستیان" با اشاره به آخرین تصمیمات دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در حوزه سیاست خارجی از جمله تنش آفرینی دوباره با ایران با تهدید به اعمال تحریم همراه با تدارک برای اعمال تحریم علیه چین و یک سری اقدامات دیگر همچون تلاش برای تروریستی خواندن انصارالله یمن و مجوز دادن به فروش تسلیحات جدید به امارات نوشته است: این موج پایانی فعالیتها، نمادی از رویکرد ترامپ به امور خارجی است: «کمی سر تکان دادن در قبال مخالفتی از روی خودنمایی با "جنگهای بی پایان" مخلوط با یک الگوی کلی تهاجم بی مهابا و زیانبار. بعد از چهار سال دیگر نمیتوان انکار کرد که دولت ترامپ هرگز آنطور که حامیان و منتقدان ادعا کردهاند، هرگز صلح طلب یا آشتی جو یا انزواطلب (هر چند که او مسلما ما را از تجارت بینالمللی سودمند دوجانبه منزوی کرده و در این پروسه مزارع آمریکا را در هم کوبیده است) نبوده است.
در حقیقت هرگز چیزی تحت عنوان "ترامپیسم" در سیاست خارجی وجود نداشته است؛ یک نظریه مفصل درباره این که چطور آمریکا باید در صحنه جهانی رفتار کند. تا کنون فقط خود ترامپ مطرح بوده است: شخصیتی نادان و کوته نظر؛ کسی که خیلی آسان به این سو و آن سو متمایل میشود؛ حریص و بسیار مشتاق به اعتبار دادن به خودش است؛ دغدغه مخالفت با باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا به طور خاص و دموکراتها به طور عام را دارد؛ و شیفته محبوبیت عمومی، تملق از جانب کسانی که قدرتمند تلقی میکند و کارهای ناگهانی است.
همه اینها در انتخابهای دقیقه نودی دولت آشکار است. خروج تدریجی از افغانستان را در نظر بگیرید: یک خروج کامل توسط سه آمریکایی از هر چهار آمریکایی حمایت میشود. ترامپ این تایید را میخواهد. اما مشاورانش نمیخواهند عقب بنشینند و به همین دلیل او راضی به این فرآینده نصفه و نیمه میشود که در عین حال جنگ همیشگی را در هر دو کشور به عنوان وضع موجود حفظ میکند. این امکان هست که حالا جو بایدن رئیس جمهور منتخب ضربالاجل مه 2021 ترامپ برای پایان دادن کامل به درگیری آمریکا در افغانستان را لغو کند.
در حقیقت بایدن گفته که برنامه دارد تا یک نیروی کوچک آمریکایی را در آنجا برای مدت نامحدودی حفظ کند. این سبب میشود که امکان تشدید دوباره تنش وجود داشته باشد زیرا نیروهای ما را در خطر حمله قرار داده و همچنان آنها را از بابت امنیت افغانستان مسئول و مامور میکند. ترامپ ممکن است صادقانه به خواستهاش برای پایان دادن به جنگهای آمریکا باور داشته باشد اما حقیقت این است که او دورهاش را بدون پایان دادن به حتی یکی از آنها تمام خواهد کرد. او به طور مداوم، متمایل به توصیههای زیردستانی بوده است که به رغم مخالفت صریحشان با اهداف اعلام شده او استخدام شدهاند.
یا وضعیت یمن را در نظر بگیرید. نیمی از هشت وتوی مطرح شده از سوی ترامپ در طول ریاست جمهوریاش مرتبط با طولانی ساختن این جنگ جدید اضافه شده به مجموعه جنگهای بی پایان آمریکا است (پنجمین وتو لایحهای را که قابلیتش برای حمله به ایران محدود میکرد، کشت). وقتی کنگره چهار بار به این دیو سیاسی پرداخت، یک اکثریت دو حزبی مکررا علیه تسلیح ائتلاف عربستان-امارات و کمک به آنها همچنان که این ائتلاف یمنیهای بی گناه را به قحطی کشانده و بمباران میکند رای داد اما ترامپ بدون کوچکترین تردیدی آن را کشت.
او عاشق وقت گذراندن با تئوکراتهای بی رحم ریاض و ابوظبی است. او فکر میکند سودی که مقاطعه کاران نظامی آمریکایی از فروش تسلیحات کسب میکنند ارزشش را حتی زمانی که از این سلاحها برای بمباران اتوبوسهای پر از کودکان دانش آموز مدرسه استفاده شوند، دارد.
تعیین حوثیها به عنوان سازمان تروریستی یک راه دیگر برای تداوم درگیر نگه داشتن آمریکا در این جنگ و دشوارتر ساختن مذاکرات صلح است. دنیل لاریسون روز پنجشنبه در آمریکن کانزرواتیو نوشت: این کار یک بحران انسانی فاجعه بار را حتی بدتر میسازد، زیرا "موانع جدی" برای کارهای امدادی انسانی در "مناطق تحت کنترل حوثیها که محل اقامت 80 درصد از جمعیت است" به وجود میآورد. لاریسون نوشت: این کار حتی دستیابی به یک راه حل از طریق مذاکره برای پایان دادن به جنگ را (که از جمله اهداف بایدن است) دشوارتر میسازد.
در حقیقت مانع تراشی برای بایدن یک مشخصه اصلی تمامی این اقدامات سیاست خارجی در پایان بازی است. یک مقام دولت که نامش را فاش نکرد به سی.ان.ان گفت: هدف، ایجاد تعداد بسیاری زیادی آتش است به نحوی که کار برای دولت بایدن برای خاموش کردن همه آنها سخت شود.
اما ما برای دانستن این مساله به یک منبع ناشناس نیاز نداشتیم. ترامپ هرگز در ضدیتش با روسای جمهور قبل از خود و همه دموکراتها خجالت نداشته است. به نظر میرسد او از خنثی کردن هر کاری که اوباما کرده به عنوان یک پیروزی برای حقوق خودش صرف نظر از محتوای سیاست، لذت میبرد. تردیدی وجود ندارد که ترامپ در انتخاب میان پایان دادن به یک جنگ و آسیب رساندن به معاون اوباما کدام یک را انجام میدهد.
وعده صلح را دادن گاهی ممکن است برای رئیس جمهور فایده سیاسی داشته باشد و او از پنداشتن خودش به عنوان یک معامله ساز دیپلماتیک بزرگ ( به رغم نشان دادن تهوع آور سر در نیاوردنش از مفاهیم اساسی بده بستان در دیپلماسی در ارتباط با ایران و کره شمالی) لذت میبرد. اما وقتی پای وظیفه انتخاب صلح و دیپلماسی یا میلیتاریسم و حزب گرایی در میان باشد ترامپ آخری را انتخاب میکند. او دوستدار معاملههای تسلیحاتی و دیکتاتورهای "سرسخت" و رژههای نظامی و شکنجه کردن و هدف گرفتن غیرنظامیان و بمبهای بسیار بزرگ است. او سیاست خارجی آمریکا را بر مبنای هیچ یک از اصول تحسین شده رهبری نمیکند. شعار "اول آمریکا"ی ترامپ توخالی است، توخالی بودنش در چگونگی تضعیف منافع آمریکا توسط ترامپ در عرصههای پی در پی امور خارجی فاش شده است.
ترامپ در سال 2019 در سخنرانی سراسری وضعیت کشور خود گفت: کشورهای بزرگ در جنگهای بی پایان نمیجنگند.
این درست است و ریاست جمهوری او با این معیار دقیقا هیچ کاری برای بزرگ کردن آمریکا نکرده است.»
ترجمه علی مدنی
منبع: ایسنا