از فردای روز رایگیری در آمریکا وقتی شمارش رایهای پستی آغاز شد تقریبا هرچه خوانده شده به نام جو بایدن بوده تا حالا کاندیدای دموکراتها - هرچند هنوز به طور رسمی پیروز نشده - رئیس جمهور بالقوه آینده در ایالات متحده باشد. انتخاب او اما تنها بر آمریکا تاثیرگذار نیست و میتواند پیامدهایی نیز در نقاط مختلف جهان داشته باشد. از جمله اینجا در تهران برخی با دیدن نتیجه انتخابات آمریکا اهداف و برنامههایی را در سر میپرورانند تا از این نمد کلاهی برای خودشان ببافند! انتخاب بایدن از سوی اعتدالگرایان و اصلاحطلبان به شکلی ویژه دنبال شده است. این موضوع بدان جهت است که بایدن گفته بود اگر به ریاست جمهوری برسد به برجام برمیگردد. با این حال او به طور دقیق روشن نکرده که آیا برای بازگشت پیش شرطی هم دارد یا خیر.
این سوال از آن جهت مطرح میشود که بایدن در چند سخنرانی خود پیش از این از لزوم توافقی فراگیر با ایران سخن گفته که موضوعات غیرهستهای را هم در برگیرد. با این حال اینجا در ایران و در میان آن طیفی که به دنبال ترسیم چشم انداز حضور خود در قدرت هستند فعلا جزئیات مهم نیست و برخی گمان میکنند بایدن یعنی پیروزی جریانی در 1400! پیش از این یکی از روزنامهها در این زمینه نوشت: «اصلاحطلبان تصور میکنند با پیروزی بایدن میتوانند با تکیه بر گفتمان مذاکره در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده برگ برنده مهمی در دست داشته باشند. آنها در شرایطی که نارضایتی عمومی زیاد شده است و شاید دیگر نتوانند با وعدههای اقتصادی یا سیاسی مردم را به انتخابات امیدوار کنند، گمان میکنند یکی از مهمترین راههای اعتمادسازی برای مردم تکرار مجدد دوگانه مقابله-مذاکره است و با این شیوه قادر خواهند بود که مردم را به نفع خود پای صندوق انتخابات بیاورند.» یک روزنامه دیگر نیز در این باره نوشته که احتمالا اصلاحطلبان با توجه به پیروزی بایدن نام ظریف را به عنوان گزینهای برای 1400 میدانند و نوشته است:« اصلاحطلبان چنین فرضیهای را دارند که ممکن است مردم با خود بگویند حالا که قرار است تغییراتی رخ دهد، پس بهتر است با همین روش اما با این تفاوت که با رای به ظریف در 1400 یکبار دیگر فرمول برجام را به شکل و سیاقی دیگر آزمود. شاید به این طریق از آلام کاست و اقتصاد را مدیریت کرد. از سویی دیگر هم البته که عدهای با استناد به این موضوع که ظریف خود بارها گفته که در انتخابات کاندیدا نمیشود، اگرچه حضور وی به عنوان رئیسجمهور را در 1400 منتفی میدانند اما بازهم از نام او بهعنوان کلیدواژه 1400 بهره میبرند. بدین معنا که با توجه به ریاستجمهوری بایدن در چنین شرایطی باز هم حضور ظریف به عنوان وزیر خارجه در سالهای آتی لازم است و از این رو تنها عاملی که میتواند چنین مهمی یعنی وزارت ظریف را تحقق بخشد روی کار آمدن یک رئیسجمهور اصلاحطلب است. به هر روی جریان چپ بازهم تلاش میکند تا بتواند بدین طریق پایگاه اجتماعی دلسرد خود را به پای صندوقهای رای بیاورد.»
ظریف و 1400
اما در این زمینه به نظر میرسد برخی فعالیتها نیز درحال انجام است تا ظریف به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی شود. در این زمینه به نظر میرسد بار دیگر شاهد همکاری تیم دولتیها با اصلاحطلبان نیز هستیم و این روزها کاندیداتوری ظریف از سوی افرادی نزدیک به دولت و مشاوران روحانی است. به نظر میرسد جریان اعتدالی بار دیگر به دنبال این است که گزینه خود را به اصلاحطلبان تحمیل کند اما شاید این بار تفاوت این است که خود گزینه مورد نظر نیز نسبت به حضور در انتخابات ابراز بیمیلی کرده است. از مدتها پیش نیز فرضیه کاندیداتوری ظریف مطرح شده بود اما او هر بار این موضوع را تکذیب کرده است. اینبار با پیروزی بایدن برخی میگویند ظریف بیشترین شانس را برای پیروزی در 1400 خواهد داشت تا روابط خارجی ایران را به گونهای تنظیم کند که مشکلات حل شود. یکی از چهرههایی که این روزها در تلاش است نام ظریف را برای 1400 مطرح کند محمد مهاجری است که از خود به عنوان فعال سیاسی اصولگرا یاد میکند اما سیر فکری و رفتاری او نشان از روابط نزدیک با اعتدالیون دارد. او پیشاز این گفته بود:«هرچه ظریف میگوید در انتخابات1400 نخواهم بود دلواپسان وحشتشان کم نمیشود. دلیلش روشن است. نظرسنجیهای خود دلواپسان نشان میدهد حتی در یک مشارکت متوسط هم ظریف خطر بزرگی است برای ما اصولگراها.» چنین اظهاراتی از سوی او کم نبوده است و این روزها نیز سیگنالها افزایش یافته است. از سوی دیگر جریان اصولگرا نیز البته مایل است ظریف وارد کارزار انتخابات شود تا در جو انتخاباتی یک تسویه حساب کامل را با او انجام دهد. یک فعال رسانهای اصولگرا در این زمینه توئیت کرده است:« با اعلام پیروزی بایدن و دموکراتها با نماد الاغ در امریکا، اصلاحطلبان روحیه گرفتهاند و از احتمال بالای کاندیداتوری ظریف در انتخابات 1400 میگویند. امیدوارم پشیمان نشوند و این ریسک را حتما انجام دهند، چه فرصتی بهتر از انتخابات برای بازخوانی کارنامه پرخسارت ظریف در این 7 سال؟»
چرا ظریف گزینه مناسبی نیست؟
اما آیا با حضور بایدن میتوان ظریف را به عنوان گزینهای مناسب برای 1400 درنظر گرفت؟ پاسخ به این سوال منفی است. نخست اینکه حامیان رئیس جمهوری ظریف ادعا میکنند با پیروزی بایدن فرصت برای مذاکره با آمریکا و رفع تنشها فراهم شده است. این درحالی است که چنین سیگنالی از سوی نهادهای قدرت در ایران دیده نمیشود. البته این موضوع که قطعا همه به دنبال این هستند تا بایدن به برجام بازگردد و تحریمها کاهش یابد و احتمالا گفتگوهایی نیز در قالب برجام با آمریکاییها صورت گیرد امری قابل پیشبینی است اما اینکه مذاکراتی در ابعادی وسیعتر از سوی تصمیم گیران مورد توجه باشد بسیار بعید به نظر میرسد. در چنین تصمیماتی طبیعی است تنها فرد رئیس جمهور تصمیم گیر نیست، کما اینکه این موضوع به خوبی در دوره روحانی به چشم آمد. بنابراین وقتی تمایلی برای مذاکرات وسیع وجود ندارد ظریف با چه وعدههایی قرار است مردم را برای حضور در 1400 متقاعد کند؟ این موضوع در واقع از آن جهت غیرمنطقی است که بایدن گفته که به دنبال توافقاتی در موضوعات موشکی و منطقهای است. موضوعاتی که برای ایران خط قرمز است. در واقع تهران اگر قرار بود برسر چنین موضوعاتی مذاکره کند پیش از این و در ابتدای دولت ترامپ چنین کاری را انجام میداد پیش از آنکه تحریمها دوباره برگردد یا حوادثی چون از دست دادن سردار سلیمانی رخ دهد! بنابراین به نظر میرسد اصل واحد در این زمینه برای تصمیم گیرندگان این است که چنین مذاکراتی را در راستای منافع نظام نمیبینند و طبیعی است حضور بایدن نیز تفاوتی در سیاستهای ایران ایجاد نخواهد کرد و به تبع آن دست ظریف نیز در هرمقامی چه وزیر چه رئیس کوتاه است. در واقع باید گفت همه هنر ظریف این است که وعده مذاکراتی متفاوت برای تغییر وضع موجود را بدهد اما همه میدانند این موضوع مخالف سیاستهای کلی نظام است و رئیس جمهور آتی هرکه باشد نمیتواند تصمیم گیرنده مستقلی باشد. موضوع دومی که در این زمینه باید مدنظر قرار داد این است که دلسردی مردم از جریان اصلاحات بسیار عمیقتر از این است که با تبلیغ گزینه ظریف و با تاکید بر گزینههایی چون تقابل یا مذاکره به دو قطبیسازی بپردازند و به دنبال جذب مردم باشند.
عملکرد اصلاحطلبان و منفعتطلبی آنها در این هشت سال باعث شده اعتماد مردم به آنها به کمترین حد خود برسد به طوری که در این زمینه چندی پیش علی صوفی فعال سیاسی اصلاحطلب به «آفتاب یزد» گفت:« حمایت از آقای روحانی در سال 96 اشتباه بود، وقتی روحانی شروع کرد از همان ابتدای دولت دوم با آنچه وعده داده بود زاویه گرفت، مردم عکس العمل نشان دادند، اما جریان اصلاحات خیر، اصلاحطلبان همان ماههای ابتدایی دولت دوم باید متوجه اشتباه خود میشدند و اعتراف میکردند که اشتباه کردهاند و دیگر حمایتی از دولت روحانی نخواهند کرد اما چنین نشد، چرا که برخی گروهها و احزاب اصلاحطلب در درون این دولت به منافعی رسیدهاند و از حضور در دولت منتفع میشوند، حتی شاهد بودیم برخی اصلاحطلبان برای دولت خوش رقصی کردند و به دفاع از عملکرد نامناسب دولت پرداختند، درحالی که سایر احزاب و به طور کلی جریان اصلاحطلب باید مخالفت میکرد چرا که برخی در واقع مشی و آرمان اصلاحطلبی را زیرسوال بردند، بنابراین شاهد بودیم که منفعتطلبی جای اصلاحطلبی نشست، این رویه باعث شد امروز نقدهای بسیاری به اصلاحطلبان وارد باشد و نتوان ارزیابی مثبتی از عملکرد اصلاحات داشت.»
برای محمد جواد ظریف بهترین سناریو میتواند این باشد که بعد از 1400 بازنشسته شود و همانطور که خودش نیز پیش از این اشاره کرده بود به تدریس در دانشگاه ادامه دهد. از ظریف شاید در این صورت با نام کسی در تاریخ یاد شود که یکبار به میدان آمد و به عنوان وزیر خارجه برای حل مشکلات کشور گامهایی را برداشت اما مسیرش به دلیل مخالفتهای داخلی و حضور ترامپ در آمریکا به بن بست رسید اما اگر او به کارزار انتخاباتی 1400 وارد شود احتمالا نه تنها شانسی برای پیروزی ندارد بلکه به عنوان کسی از او یاد میشود که سرنوشت سیاسی خود را به انتخاب یک رئیس جمهور در آمریکا (بایدن) گره زد. برخی اصلاحطلبان و اعتدالیون برای اینکه بازهم بتوانند در قدرت بمانند اینبار به ریسمان ظریف میخواهند چنگ بزنند و در این راه نسبت به سیاستهای بایدن نیز ساده اندیشیهایی وجود دارد. نکته مهم این است که بایدن اگرچه معاون اوباما بود اما او و اوباما در یک طیف حزب دموکرات قرار نمیگیرند. بایدن بیش از آنکه به تیم اوباما و جان کری نزدیک باشد به تیم هیلاری کلینتون نزدیک است، دموکراتهایی که سخت گیریهای متفاوتی نسبت به تیم کری و اوباما دارند. بنابراین باید گفت آقای ظریف مواظب باش که ابزاری برای در قدرت ماندن برخی نشوی که این ره یک قربانی دارد و آن هم شخص وزیر خارجه فعلی است!
منبع: آفتاب یزد