کد خبر :262319
روایت "شرق" از اخراج سریالی استادان دانشگاه‌ها
ماجرای اخراج استادان دانشگاه به امروز و دیروز محدود نمی‌شود و حالا دیگر می‌توان هر روز خبری از احضار و اخراج استادی شنید و حتی می‌شود پیش‌بینی کرد به‌زودی نام کدام استاد در گروه اخراجی‌ها می‌نشیند. مسئله‌ای که از سال گذشته بیشتر شد و از شهریور‌ شدت گرفت.

از سعید مدنی که خرداد دستگیر شد و همین ماه پیش حکم 9 سال حبسش منتشر شد، به محسن برهانی، استاد حقوق اصولگرای دانشگاه تهران رسیدیم تا شاید بتوان نتیجه گرفت که جریانی که از یک سو برای ایجاد برخی دفاتر خاص در دانشگاه‌ها برنامه‌ریزی می‌کند، نه نصایح مقامات بالادستی در ترویج گفت‌وگو را می‌شنود و نه خودی و غیرخودی می‌شناسد و به محض اعتراض جدی هرکسی، حتی فردی شناسنامه‌دار از گروه خودی‌ها، حکم اخراجش را امضا می‌کند و در رسانه‌های همسو ‌‌به تحقیرش می‌نشینند.‌در چنین شرایطی، دیگر نه اخراج رضا امیدی، استاد محبوب جامعه‌شناسی دانشگاه تهران عجیب می‌نماید، نه احضار عباس شریفی‌زارچی استاد و عضو هیئت‌علمی دانشگاه صنعتی شریف.

از بی‌اطلاعی رئیس دانشکده حقوق تا مطلع‌بودن خبرگزاری‌های طیف خاص
تماس با ابراهیم متقی، رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، بی‌نتیجه بود. او به «شرق» گفت در خبرها خوانده و اطلاعی از جزئیات ندارد. نه با برهانی تماس گرفته و نه با کس دیگری و نظری هم ندارد؛ چون نمی‌داند قضیه چیست.

اما با گشتی در خبرگزاری‌ها، مشخص می‌شود خبر صحیح است و بسیار عجیب که رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران نه‌تنها از اخراج برهانی بی‌خبر است، بلکه نمی‌داند صلاحیت او مهرماه سال جاری از سوی هیئت اجرائی جذب هیئت‌علمی دانشگاه تهران رد شده است! مسئله‌ای که هرچند خبرگزاری‌های اصولگرا آن را به گفته منابع آگاه به عدم تسلط علمی و همچنین حمایت برهانی از ازدواج سفید ربط می‌دهند، اما واضح است که این رد‌صلاحیت به اعتراضات صریح برهانی از شهریور تا امروز درباره نحوه رسیدگی به پرونده‌های بازداشتی‌ها بی‌ارتباط نیست. تسنیم نیز ادعای برهانی مبنی بر اخراجش به خاطر اعتراض به اعدام محسن شکاری را ادا‌بازی عنوان کرد و نوشت: به هر حال، می‌توان معترض بود و حتی در مقام اپوزیسیون یک نظم سیاسی نیز عمل کرد، اما غش در اعتماد و فریب‌دادن مردم، حتی فریب معترضان، نه‌تنها امری اخلاقی نیست، بلکه ریاکارانه و فرصت‌طلبانه محسوب می‌شود. اگر شومن‌بازی حمید فرخ‌نژاد و امثال او پس از دریافت قسط کارش برای نهادهای جمهوری اسلامی خیلی شرم‌آور است، ادای گاندی درآوردن و اخراج را برای اعتراض فاکتور‌کردن هم برای مدرسی که پیش‌تر نامه قطع‌ همکاری او صادر شده، چیزی جز فرصت‌طلبی نیست.

البته برهانی هم بی‌کار ننشست و در توییتی، پاسخی به ادعاهای مطرح‌شده داد. او نوشت: در فروردین 95 در جلسه‌ای با موضوع ازدواج سفید شرکت و سخنرانی کردم. در سال 98 دانشگاه تهران و‌ وزارت علوم، صلاحیت عمومی را تأیید و به رسمی-آزمایشی تبدیل وضع یافتم. موضوع را در دادگاه ویژه روحانیت مطرح کردند و حکم داده شد که آن سخنرانی نه جرم است و نه تخلف. ازدواج سفید بهانه است.

فشار از بیرون برای اخراج امیدی
هفته گذشته انجمن جامعه‌شناسی ایران از اخراج دکتر رضا امیدی، استاد گروه توسعه و سیاست‌گذاری اجتماعی دانشگاه تهران، خبر داد. انجمن جامعه‌شناسی ایران با اعلام این خبر، در بیانیه‌ای نوشت: ‌تا کی باید منتظر این بی‌عدالتی بود؟ رضا امیدی خودش تمایلی به صحبت ندارد و ترجیح می‌دهد در سکوت این روزها را بگذراند، اما رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با صراحت در گفت‌وگویی با ایسنا، دلیل اخراج امیدی را به عدم تأیید نیروهای بالادستی نسبت داد و گفت: «فرایند استخدام هیئت‌‌علمی در دانشگاه‌ها امری فردی نیست که شخص در مورد آن تصمیم بگیرد، بلکه سازمان‌ها و نهادهای متفاوتی از‌جمله گزینش، حراست، نهادهای امنیتی و... در مورد استخدام فرد نظر می‌دهند. بنابراین استخدام مراحلی دارد و بر اساس اطلاعات موجود، در‌باره شخص تصمیم‌گیری می‌شود. قرارداد دکتر امیدی از تاریخ اول فروردین سال 99 تمدید نشد، اما حقوق او قطع نشده بلکه در حساب ایشان به شکل مسدود باقی مانده است».

دکتر جمشیدیها گفت: «در تاریخ 12 دی‌ماه جاری مجددا هیئت جذب دانشگاه تهران در‌خصوص دکتر امیدی تشکیل جلسه داد و در این جلسه نیز وی رأی لازم را برای ادامه همکاری کسب نکرد. در‌حال‌حاضر با دکتر امیدی به‌طور کامل قطع همکاری شده است».

منبعی آگاه به «شرق» می‌گوید هرچند تصمیم اخراج امیدی با استعلام نهادهای بیرونی دانشگاه اتفاق افتاد، اما این مسئله در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نکرد و با وجودی که استعلام امیدی سال گذشته مثبت بود، اما باز هم تمایلی از سوی دانشگاه برای همکاری وجود نداشت. دانشجویان به‌شدت پیگیر هستند و یک سال گذشته هم امیدی به دلیل فشار دانشجویان و خواسته آنها شرایط را تحمل می‌کرد، اما رئیس دانشکده و همکاران دکتر امیدی به بهانه دستور نیروهای خارج از دانشکده، دکتر امیدی را از سر باز کردند و به نظر می‌رسد بعد از تغییرات مدیریتی در دانشگاه تهران، تمایلی به همکاری با او وجود نداشت.

به گفته این منبع آگاه، امیدی آخرین نفر نیست و چند نفر در همین دانشگاه و چند نفر هم در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در فهرست اخراجی‌ها هستند.

در همین رابطه سیدحسین سراج‌زاده، عضو هیئت‌علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی، به «شرق» گفت: «درباره اخراج دکتر امیدی، هم من و هم همه کسانی که می‌شناسیم، خیلی حیرت‌زده هستیم و برایمان قابل فهم نیست که چطور امکان دارد با این استاد دانشگاه چنین برخوردی شود؛ هرچند فکر کنم این اخراج دنباله‌دار است و پیش‌تر شاهد اخراج دکتر فاضلی هم بودیم. همین حالا هم زمزمه‌هایی مبنی بر اعمال محدودیت‌هایی در دانشگاه‌های مختلف شنیده می‌شود». او در ادامه تصریح کرد: «به نظر می‌رسد جریانی وجود دارد که به دلایلی که عمدتا غیرعلمی است، با برخی افراد و اعضای هیئت‌علمی دانشگاه‌ها برخورد کرده و می‌خواهند دانشگاه‌ها را یکدست کنند و البته توجه ندارند که این کار با اقتضائات درست یک نهاد آکادمیک سازگار نیست. این برخورد هیچ تناسبی با استقلال نسبی دانشگاه‌ها ندارد و به توسعه و پیشرفت علم در دانشگاه لطمه می‌زند. همه می‌دانند که رشته‌های علوم انسانی باید در شرایطی با آگاهی آکادمیک رشد کنند،‌ اما دیدگاه غالب به این مسئله توجه ندارد و ‌به دنبال یکدست‌سازی است. به بیان دیگر یا حذف می‌کنند یا انتظار دارند اعضای هیئت‌علمی دانشکده‌های علوم اجتماعی اگر با سیاست‌هایشان همراه نیستند، سکوت کنند و توجه هم ندارند این مسئله چقدر برای کشور زیان‌بار است». سراج‌زاده با بیان اینکه دکتر امیدی را از زمانی که در هیئت‌مدیره انجمن جامعه‌شناسی بودند می‌شناسم، گفت: «او فردی معتبر و از نظر علمی بسیار شایسته است و بحث حوزه سیاست‌گذاری اجتماعی و موضوع عدالت را به خوبی می‌شناسد. هم از جهت آموزشی موفق است و هم از جهت منش علمی و حسن‌خلق و رفتار اجتماعی انسانی‌ است شایسته و البته بسیار مورد رجوع دستگاه‌های اجرائی و هیچ نقطه تاریکی هم از نظر علمی و اخلاقی و پژوهشی در کارنامه او نیست که بشود گفت این تصمیم بر اساس معیار علمی بوده است. امیدی در حدی در اجتماع علمی معتبر و پذیرفته‌شده است که در انجمن جامعه‌شناسی که بخش زیادی از فعالان این رشته هستند، توانست در بین رقبای زیاد به‌عنوان عضو هیئت‌مدیره انجمن پذیرفته شود. چه دلیلی دارد فردی مثل امیدی با این عملکرد موفق از دانشگاه کنار گذاشته شود؟‌ فردی که دلش برای کشور و فرودستان می‌تپد‌».

این استاد دانشگاه با بیان اینکه من فکر کنم رئیس دانشکده علوم اجتماعی تهران باید پاسخ‌گوی این تصمیم باشد، اضافه کرد: «اگر این تصمیم بر اساس تصمیم دانشکده و با معیار آکادمیک انجام شده، وقتی این میزان عدم پذیرش برای تصمیم اتخاذشده وجود دارد،‌ انتظار می‌رود ریاست دانشکده علوم اجتماعی شفاف دلایل را بگوید؛ آیا گروه آموزشی از فعالیت دکتر امیدی ناراضی بودند یا دانشجویان؟‌ یا اگر مداخلات دیگری وجود دارد، چگونه می‌شود دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با آن سابقه تاریخی درخشان این‌چنین منفعل عمل کند؟ موضوعات علمی نباید تحت تأثیر نگاه‌های ‌سیاسی قرار بگیرد. این به اعتبار دانشگاه لطمه می‌زند. من امیدوارم رئیس دانشکده توضیح قانع‌کننده‌ای داشته باشد و در کنار آن هم دانشگاهیان تلاش کنند و نگذارند نهادهایی که نباید در کار علمی دانشگاه مداخله کنند، این‌چنین بی‌پروا پیش رفته و فضای آکادمیک را فدای مقاصد سیاسی کنند».

مهرماه امسال بود که پانته‌آ واعظ‌نیا، در یک استوری در اینستاگرامش از اخراج خود از دانشگاه الزهرا خبر داد. او دلیل اخراجش را حمایت و حضور در میان دانشجویان معترض عنوان کرده بود. واعظ‌‌نیا در گفت‌وگو با «شرق» تصریح کرد: «چند سال به صورت ناپیوسته در دهه 80، در گروه گرافیک (مقطع لیسانس) و گروه صنایع ‌دستی (مقطع فوق لیسانس) به صورت مدعو تدریس کردم. از سال 1395 تا 1401، به‌صورت مداوم در گروه گرافیک دعوت به تدریس شدم. در گروه گرافیک، دیجیتال‌پینت، طراحی‌کاراکتر، آشنایی با انیمیشن، نرم‌افزارهای تخصصی گرافیک ازجمله پریمیر، افترافکت، فتوشاپ، ایلاستریتور، کورل (دهه 80) و فری‌هند (دهه 80) تدریس می‌کردم. این ترم هم دو روز در هفته به صورت تمام برای گروه گرافیک تدریس داشتم. هفته اول قبل از مهرماه دو روز در دانشگاه حاضر شدم».

حراست گفت ما نبودیم،‌ مدیر گروه گفت حراست بود
واعظ‌‌نیا افزود: «معمولا قبل از مهرماه کلاس‌ها تشکیل نمی‌شود. هفته بعد که اعتراضات شروع شد، کلاس‌ها مجازی شد و به دلیل قطعی نت، عملا کلاس‌ها تشکیل نشد. هفته دوم و سوم مهرماه هم طبق آماری که از دانشگاه داشتم، کسی در کلاس‌ها حاضر نشد و من هم به احترام دانشجویان سر کلاس‌ها حاضر نشدم. هفته چهارم مهر، در 24 مهر ساعت 

10 صبح، مدیر‌گروه با بنده تماس گرفت و عنوان کرد که اجبار کردند کلاس‌ها باید حتی با دو نفر هم تشکیل شود. بنده اعلام کردم در یک کلاس 20‌نفره باید حداقل نیمی از دانشجویان در کلاس حاضر باشند تا من کلاس را تشکیل بدهم. بااین‌حال بلافاصله رفتم دانشگاه تا با مدیر‌گروه از نزدیک صحبت کنم. دو نفر از دانشجویان را هم به زور نگه‌ داشته بودند تا من برسم و کلاس را تشکیل بدهم. بعد از صحبت با مدیر‌گروه و نیز دو دانشجو، همچنین قانع‌کردن بنده برای تشکیل کلاس روز بعد، در حال برگشتن بودم که در محوطه دانشکده هنر، با حراست دانشگاه که در حال بحث با دانشجویان بود، وارد بحث شدم. از ایشان تقاضا کردم که لطفا تریبون آزاد بگذارید و اجازه دهید دانشجویان حرف‌های دلشان را بزنند. درخواست کردم چنانچه دانشجویان بترسند، حاضرم به‌عنوان نماینده دانشجویان، مشکلات و مطرح کنم (چراکه وسط بحث اعلام کردند کارت دانشجویی دانشجویان معترض را ضبط می‌کنند). پس از بحث با حراست دانشگاه، ایشان تلفن بنده را گرفتند تا هماهنگی‌های لازم انجام شود. یک ساعت و نیم پس از این بحث، یعنی ساعت سه و چهل‌و‌پنج دقیقه بعدازظهر (خارج از ساعت اداری) از تلفن فکس دفتر ریاست دانشکده هنر تماس گرفتند که شما کد تدریس استادی ندارید و لطفا دیگر تشریف نیاورید! پس از پرس‌وجو از حراست دانشگاه، اعلام کردند که این اخراجی از سمت حراست نبوده. بعدا که از دوستان خود در دانشگاه پرس‌و‌جو کردم، گفتند خود ریاست دانشگاه مستقیم با رئیس دانشکده هنر تماس گرفته و گفته این استادان را چرا دعوت کردید. رئیس دانشکده هم گفتند قبلا فهرست استادان مدعو جهت استعلام به شما ارسال شده و شما تأیید فرمودید و دستور دادند که سریع قطع همکاری کنید، حتی خارج از ساعت اداری».

در بر همان پاشنه می‌چرخد
دوره احمدی‌نژاد دوره بدی برای علم و دانشگاه بود و اتفاقاتی افتاد که استقلال علمی دانشگاه‌ها را محدود و دخالت دولت و سیاست را در امور علمی دانشگاه پررنگ کرد. زمان دولت روحانی برخی از آن جریانات و اقدامات اندکی تعدیل شد، اما چون کارها به‌صورت نهادی در مراجعی بیرون از وزارت علوم شکل گرفته بود، عملا در این دوره هم نتوانستیم یک اصلاح مؤثر به وجود آوریم؛ هرچند رویه‌ای برای برخی اصلاحات صورت گرفت؛ برای مثال دوره‌های قبل سمت مدیر‌گروه انتخاباتی بود و احمدی‌نژادی‌ها آن را انتصابی کردند، این رویه‌ها اصلاح شد و دوباره فرایند انتخاب مدیر‌گروه و هیئت ممیزه انتخابی شد، ولی قانونی چیزی تغییر نکرد‌ و دانشگاهیان امیدوار هستند بر اساس تجربه و لطمه‌ای که دانشگاه در دوره احمدی‌نژاد خورد، آن روند‌ها احیا نشود.‌ آنها خواهند دید این تصمیمات توسعه علمی کشور را با مخاطره روبه‌رو می‌کند، ناامیدی را در نسل جوان ایجاد می‌کند و زمینه‌ساز مهاجرت می‌شود. این نیروها انگار فعال شده‌اند و فرصتی پیدا کرده‌اند تا پروژه ناتمام دوره احمدی‌نژاد را در این دوره تمام کنند، اما امیدوارم کسانی که در مراجع بالای تصمیم‌گیری هستند، اجازه ندهند؛ چراکه این اتفاق برای کل جامعه ایران بسیار زیان‌بار و پرهزینه خواهد شد.

 

منبع: شرق