با نزدیک شدن به انتخابات، اشخاص بیشتری پا به عرصه کاندیداتوری می گذارند و وعده های مختلفی سرمی دهند. شاید گفت و گو با کسانی که تا این لحظه برای کاندیداتوری اعلام آمادگی کرده اند بتواند پاسخگوی دست کم بخشی از پرسش هایی باشد که افکار عمومی نسبت به آنها مطرح می کنند.
در این میان، پایگاه خبری جماران به سراغ علی مطهری یکی از داوطلبان کاندیداتوری در انتخابات آتی رفته و نظر او را درباره برخی مسائل جاری کشور جویا شده است. پرسش هایی که پاسخ به آنها، نگاه مطهری به مسائل گوناگون را نشان می دهد.
متن کامل این گفت و گو را در ادامه بخوانید:
آقای دکتر مطهری، با توجه به اینکه خبر کاندیداتوری شما در ماه های اخیر منتشر شد، ابتدائا بفرمایید که اصلا چرا کاندیدا شدید و چه برنامه هایی برای ادامه این راه دارید؟
یکی از دلایل کاندیدا شدنم شرایط ویژه کشور است. به نظرم در انتخابات آینده نیاز به مشارکت بالایی داریم و شرایط به گونهای است که فکر میکنم من نسبت به کسانی که تاکنون اعلام کاندیداتوری کردهاند برتری دارم. احساس میکنم کشور نیازمند برخی اصلاحاتی است که از سایر کاندیداها برنمیآید.
ممکن است آنها در برخی جهات از من قویتر باشند اما باید یک ویژگیهای شخصیتی در کاندیداها وجود داشته باشد که کاستیها برطرف شود. لذا در این دوره احساس کردم که زمان مناسبی است برای اینکه وارد عرصه شوم. لازم دیدم که خود را در معرض رأی مردم بگذارم و به هرحال تصمیمگیر نهایی آنها هستند.
باید در حوزههای اقتصادی و تجاری میان طرف های مقابل خود رقابت ایجاد کنیم
اینکه چه برنامههایی دارم، به طور اجمال عرض میکنم. معتقدم که ما باید در سیاست خارجی خود تغییراتی اعمال کنیم و روابط خود با دنیا را بهبود ببخشیم.
باید از انزوای سیاسی خارج شویم و روابط خود با غرب را اصلاح کنیم و به فکر ترمیم روابط با کشورهای عربی و اسلامی باشیم. امروز به نوعی از روابط جهانی برکنار هستیم و این بسیار به ضرر ماست. اینکه ما تنها با چند کشور روابط نزدیک داشته باشیم و 80 درصد مبادلات تجاریمان تنها با 6 کشور باشد، بسیار خطرناک است. این باعث میشود که منافع مردم ما در نظر گرفته نشود.
ما باید در حوزههای اقتصادی و تجاری میان طرف های مقابل خود رقابت ایجاد کنیم. باید بین غرب و شرق و اروپاییها و روسیه و چین و سایر کشورهای قدرتمند آسیایی مثل هند و اندونزی و مالزی رقابت ایجاد کنیم. همین طور باید کشورهای همسایه را جدی گرفته و ارتباط نزدیکتری با آنها داشته باشیم.
از طرف گروه خاص سیاسی کاندیدا نشدهام
از آنجا که اهالی رسانه نسبت به مواضع شما شناخت کافی دارند اما بهتر است که عموم جامعه ما شناخت دقیقتری از این مواضع پیدا کند و چه بهتر که این مساله توسط خودتان اتفاق بیفتد. آیا شما از طرف جریان خاصی کاندیدای این دوره از انتخابات شدید یا با همان مشیی که در مجلس داشتید این تصمیم را گرفتهاید؟
من از طرف گروه خاص سیاسی کاندیدا نشدهام، بلکه به طور مستقل کاندیدا شدهام و به طور کلی چندان این دستهبندیهای سیاسی را اصیل نمیبینم که هر فرد بخواهد کاندیدا شود باید در یکی از این دو گروه قرار بگیرد. ممکن است ما مواضعی داشته باشیم که برخی از آنها به اصولگرایان و برخی دیگر به اصلاح طلبان نزدیکتر باشد.
بالاخره باید اصول و مبانی ثابتی داشت که ممکن است با برخی از این گروه ها منجر به اصطکاک شود و برخی دیگر استقبال کنند. همواره در طول فعالیت سیاسی من همین طور بوده است. مثلا من در برخی جاها مواضعی داشتهام که اصولگرایان استقبال کردهاند و اصلاحطلبان چندان راضی نبودند و در جاهایی برعکس بوده است.
من اصول و مبانی ثابت خود را دنبال میکنم. البته اگر افراد یا گروه هایی از اصلاحطلبان، اصولگرایان و مستقلین از من حمایت کنند استقبال خواهم کرد.
نسبت به رویکرد شورای نگهبان خوش بینم
چقدر خوشبین هستید نسبت به رویکردی که شورای نگهبان در این دور از انتخابات اتخاذ میکند. آیا با توجه به نشانههایی که وجود دارد میتوان خوشبین بود که این نهاد تساهل بیشتری را به کار بگیرد یا به گفته برخی سیاسیون رویکرد جناحی را کنار بگذارد؟
بله. من یک مقدار خوشبین هستم. به خاطر اینکه در این دور از انتخابات ما به شدت نیازمند مشارکت بالای مردم هستیم و این مشارکت بالا پیام روشنی برای همه دنیا دارد و تأثیر مستقیمی در وضع اقتصادی و روابط خارجی ما خواهد داشت. اگر مشارکت پایین باشد ضربهای به کشور و نظام جمهوری اسلامی خواهد بود. لذا حتما باید کاری کنند که مشارکت بالا باشد و یکی از عوامل این کار نوع رفتار شورای نگهبان است که افراد مورد توجه مردم را بی جهت ردصلاحیت نکنند و مردم احساس کنند که سلیقه آنها نیز در میان کاندیداها وجود دارد.
اگر بنا باشد چند نفر همفکر از یک گروه خاص در میدان حاضر باشند دیگر شور و شوقی برای شرکت در انتخابات پیدا نمیشود و این به صلاح کشور نیست. به نظر من صرف اینکه افراد شرایط عامی را که در قانون اساسی آمده دارا باشند و محکومیت مهم اقتصادی یا اخلاقی نداشته باشند، برای تأیید صلاحیت آنها کافی است. باید بقیه کار را به عهده مردم گذاشت. بالاخره مردم کمتر اشتباه میکنند یعنی نباید نگران باشیم که فردی که به طور صد درصد مورد تأیید ما نیست رأی بیاورد. اگر چنین فردی مورد اقبال مردم است، اجازه دهیم وارد رقابت شود. فکر میکنم این بار شورای نگهبان با سعه صدر بیشتری برخورد میکند. مخصوصا اینکه رهبر انقلاب هم بر این مساله تاکید کردهاند و گفتهاند که میزان مشارکت مسأله بسیار مهمی است.
در واقع بالا بودن میزان مشارکت در درجه اول قرار دارد و انتخاب اصلح در درجه دوم. فکر میکنم که رویکرد شورای نگهبان در این انتخابات بهتر باشد.
مردم ساده لوح نیستند
همیشه گروههایی در این کشور بودهاند که به دلیل داشتن رسانه و صدایی بلندتر از سایرین، چند ماه مانده به انتخابات اظهارنظرهایی را مطرح میکنند و انتخاب نامزدهای مورد نظر خود را به مسائل اعتقادی و گاه مذهبی ارتباط می دهند. یا اینکه هشدار میدهند که برخی کاندیداها افراد بیبصیرتی هستند که کشور را به ویرانی میکشانند. مواضع این گروهها را چگونه ارزیابی میکنید و چطور میشود با این روند مقابله کرد؟
به هر حال اظهارنظر آزاد است و هرکس میتواند عقاید خود را بیان کند. ولی گاهی این مساله به صورت سازمان یافته انجام میشود و عده ای قصد دارند که کاندیدایی را تخریب کنند. اگر بدین شکل باشد اصلا کار خوبی نیست. اما اگر صرفا اظهار نظر باشد مانعی ندارد و بیشتر بستگی به رشد و هوشمندی و آگاهی مردم دارد که فریب نخورند و هر حرفی را به راحتی قبول نکنند.
اتفاقا گاهی این تبلیغات اثر معکوس داشته است. دیدیم که در سال 76 هجمه وسیعی علیه آقای خاتمی شکل گرفت و همان باعث شد ایشان آن رای بالا را بیاورد. در دورههای بعد هم نظیرش را داشتهایم. مردم ساده لوح نیستند و چنین حرفهایی را باور نمیکنند. آنها به سابقه و صداقت و شخصیت افراد توجه میکنند.
روحانی باید انتخابهای نخست خود را به مجلس میفرستاد
در 8 سال اخیر که آقای روحانی رئیس جمهور بودند و شما نیز در مجلس حضور داشتید، دستکم بخش قابل توجهی از مردم دنبال تحقق وعدههایی بودند که از سوی رئیس جمهور داده شده بود. اما به هر دلیلی بخش قابل توجهی از آن وعدهها محقق نشد. به نظر شما شرایط اعتماد مردم به وعدههایی که کاندیداهای ریاست جمهوری در انتخابات آتی میدهند، چگونه خواهد بود؟
ببینید، کارنامه هرکس مختص به خودش است. اینکه تصور شود اگر فردی نتوانسته به وعدههای خود عمل کند، پس فرد دیگری هم که وعده میدهد نمیتواند عمل کند حرف درستی نیست. تحقق وعدهها بیشتر به شخصیت افراد و شرایط هر دورهای بستگی دارد. البته آقای روحانی در یک جاهایی عقب نشینی کرد و نباید چنین میکرد. ایشان اجازه دخالت برخی نهادها در کارها را داد و یک جاهایی باید اقتدار دولت را حفظ میکرد و این کار را انجام نداد.
مثلا در همان زمانِ معرفی وزرا در ابتدای کار دولت دوازدهم با اینکه ایشان رای خوبی داشت و حدود 24 میلیون رای آورده بود میتوانست مستقل عمل کند اما تلاش کرد لیست کابینه را پس از رضایت نهادهای مختلف به مجلس بفرستد و همین باعث شد گاهی انتخابهای درجه دهم و حتی بیستم او به مجلس فرستاده شوند. در حالی که ایشان باید انتخابهای نخست خود را به مجلس میفرستاد.
8 سال آقای روحانی، دوران ویژهای بود
در جاهای دیگر نیز همین طور. مثلا درسیاست خارجی ایشان اجازه داد که در روابط منطقهای ما دخالت صورت گیرد. تا آنجا که رئیس جمهور سوریه وارد ایران میشود و وزیر خارجه ما خبر ندارد و آقای روحانی یک ساعت قبل از آن متوجه میشود.
اینها با اقتدار دولت و رئیس جمهور منافات دارد. ایشان نباید اجازه این کارها را میداد. یا بعد از برجام اقداماتی از سوی افرادی صورت گرفت که نمیخواستند برجام به درستی اجرا شود و ضربههایی زدند که زمینه تخریب برجام را فراهم کرد و در واقع شرایط خروج آقای ترامپ از برجام در همان مقطع ایجاد شد.
اینها نقصهایی است که بوده. از طرف دیگر ما باید شرایط را نیز در نظر بگیریم. معتقدم که 8 سال آقای روحانی، دوران ویژهای بود. شما حوادثی نظیر سیلها و زلزلههایی را که رخ داد در نظر بگیرید، به نسبت بالا بود. یا مثلا پدیدهای به نام ترامپ که در تاریخ آمریکا نیز بیسابقه است موضوع غیرمنتظرهای بود و فشاری که در دوره او به کشور ما وارد شد، فوق العاده بود و در طول 42 سال جمهوری اسلامی سابقه نداشته است.
تحریمهای فعلی قابل مقایسه با تحریمهای سالهای 90 و 91 نیست
این تحریمها قابل مقایسه با تحریمهای سالهای 90 و 91 نبود. دولت هم نمیخواست اینها را با مردم در میان بگذارد زیرا قدرت آمریکا را نشان میداد که با یک دستور وزارت خزانهداری آمریکا، بانکهای دنیا با ما کار نمیکنند، حتی کشور عراق هم پولهای ما را بلوکه میکند. باید این مسائل را در نظر گرفت. همین پدیده کرونا بیش از یک سال است که کشور ما را گرفتار کرده است. بنابراین ضمن اینکه قبول داریم آقای روحانی در خیلی جاها عقب نشینی کرده و مانع دخالتهای عوامل غیرمسئول نشده است، باید قبول کنیم که ایشان در شرایط بسیار سختی رئیس دولت بوده است.
گروههای موازیای وجود دارند که به موازات برخی وزارتخانهها عمل میکنند. مثلا به موازات وزارت نفت برای دور زدن تحریمها فعالیت میکنند و ای بسا که در کار این وزارتخانه نیز دخالت میکنند. بالاخره دولت نباید اجازه چنین دخالتی را بدهد.
ممکن است در کار وزارت راه و شهرسازی و به طور مشخص پروژههای مربوط به مسکن هم چنین دخالتهایی وجود داشته باشد. لذا باید درباره دوره 8 ساله آقای روحانی با توجه به همه این عوامل قضاوت کنیم.
در چنین شرایطی کسی نمی تواند قول مهمی دهد
چقدر مردم میتوانند به وعدههای سایر کاندیداها دل خوش کنند. زیرا تصوری که وجود دارد این است که همه مردم نگاهی که شما به مسائل دارید را ندارند؟
بله ممکن است یک عده مردم بگویند آقای روحانی این قول را داده اما محقق نشده، دیگر نمیگویند که فردی چون ترامپ در آمریکا بر سر کار آمده و یا اینکه کرونا کشور را گرفتار کرده است. باید دید وعدههایی که داده میشود چقدر منطقی هستند. آیا شدنی هستند یا نه؟ کاندیداها نباید وعدههای بلند بالا بدهند. آنها اگر بتوانند روابط خارجی ما را اصلاح کنند، مشکل برجام را حل کنند و روابط منطقهای ما را بهبود ببخشند و ارتباط اقتصادی ما با غرب و همسایگان را گسترش و طرفهای تجاری ما را افزایش دهند و توازن تجاری بین غرب و شرق ایجاد کنند، میتوانند وعدهای هم در خصوص رفاه بیشتر مردم بدهند. ولی اگر اینها حل نشود حداکثر میتوان گفت با یک مدیریت بهتر ممکن است 20 درصد وضع رفاه مردم بهتر شود. بیش از این میسر نیست.
اگر در همین شرایط باشیم و تحریمها برقرار بوده و روابط ما با دنیا به همین شکل باشد، به نظرم کسی نمیتواند قول مهمی بدهد. صرفا میتواند اصلاحاتی در ساختار اقتصادی کشور ایجاد شود، بخش خصوصی تقویت و بزرگتر شود، برخی از نهادهایی که سرمایه های بسیار کلانی دارند و در کنار دولت کارهای موازی انجام می دهند مانند بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و حتی بنیاد شهید و بخش اقتصادی نیروهای مسلح به بخش خصوصی و در واقع به مردم واگذار شوند.
اگر این اصلاحات صورت گیرد و مقداری هم مدیریت اقتصادی کشور درست شود، میتوان امید داشت حدود درصد اوضاع بهتر شود. ولی تا زمانی که اصلاحات کلان انجام نشود و کل تحریمها برداشته نشود و روابطمان با دنیا خوب نشود و ما نتوانیم میان طرف های تجاری متعدد رقابت ایجاد کنیم چندان نمیتوان به مردم قول داد.
اگر اصلاحات کلان انجام شود وضع خوبی خواهیم داشت
من نیز به عنوان یک کاندیدا حرفم این است که اگر اصلاحات کلان انجام شود و ما شرایط عادی پیدا کنیم و اصلاحاتی در مدیریت اقتصادی و ساختار اقتصادی کشور انجام دهیم وضع خوبی خواهیم داشت.
چون به انجام تغییرات اساسی یا همان اصلاحات اشاره کردید، این پرسش مطرح است که آیا دولت به معنای قوه مجریه به تنهایی توان انجام این اصلاحات را دارد؟ برخی تحلیلگران معتقدند تا زمانی که حاکمیت به معنای تمام قوا چنین اراده ای نداشته باشد، این کار به تنهایی از پس قوه مجریه برنمی آید. تحلیل شما در این باره چیست؟
معتقدم رئیس جمهور با ابزارهایی که دارد تا حد قابل قبولی میتواند چنین تغییراتی ایجاد کند. برای نمونه، ما ابزار شورای عالی امنیت ملی را داریم. فرض کنید بحث رابطه با آمریکا میتواند در آنجا مورد بحث قرار گیرد و مصوبهای صادر شود، به شرطی که هر کس نظر خود را بدهد. امروز مشکلی که ما داریم این است که اعضای شورای عالی امنیت ملی کمتر رأی مستقل خود را ابراز می کنند و منتظر هستند ببینند مقام رهبری چه میگویند تا همان را مصوب کنند. یا مجمع تشخیص نیز همین طور؛ در حالی که اینها بازوهای فکری رهبری و کمک کار ایشان هستند و باید ایده دهند و ابتکار داشته باشند.
اعضای مجمع باید درخصوص دولایحه FATF نظر تخصصی خود را می دادند
اینکه اعضای این دو نهاد منتظر بنشینند تا ببینند رهبری چه میگوید و همان را تکرار کنند، فلسفه وجودی آنها را زیر سؤال میبرد. آنها در این دو نهاد حضور دارند که به رهبری کمک کنند. میتوانند مثلا مصوبهای داشته باشند که در آن گفته شود روابط ما با آمریکا به نفع کشور، اسلام و حتی آزادی فلسطین است و به عرض ایشان برسانند. بالاخره آنها میتوانند تغییراتی ایجاد کنند.
برای نمونه در موضوع دو لایحه مرتبط با FATF همین طور شده است. ابتدا که این لوایح به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت ـ گرچه من ورود مجمع به روند قانونگذاری به بهانه سیاستهای کلی نظام را خلاف قانون اساسی میدانم ـ بسیاری از اعضای مجمع موافق این دو لایحه بودند. اما با انتشار جملهای از رهبری که چندان صریح هم نبود آنها احساس کردند که ایشان مخالف این لوایح هستند. یکمرتبه دیدیم که اکثر آنها مخالف شدند و موضوع را مسکوت نگه داشتند؛ در حالی که آنها باید نظر تخصصی خود را میدادند. نظر رهبری هر چه هست به جای خود، آنها به عنوان نیروهای تخصصی باید نظر دهند که آیا این لوایح به ضرر کشور است یا نه.
اعضا باید نظر خود را بدهند و پس از اینکه نزد رهبری فرستادند ایشان یا قبول میکنند یا نمیکنند. آنها میتوانند با رهبری وارد گفت و گو شوند. اما میبینیم که امروز کمتر به این مساله توجه میشود.
پیکر نیمه جان برجام هم آمریکا را دو بار در شورای امنیت سازمان ملل محکوم کرد
یا راجع به همین مساله ادامه حصر خانگی من با چندین نفر از اعضای شورای عالی امنیت ملی صحبت کردم و نظرشان را در این باره جویا شدم. مخالف بودند. وقتی به آنها گفتم چرا یک مصوبه صادر نمیکنید تا این مساله حل شود، گفتند نظر رهبری را به درستی نمیدانیم؛ در صورتی که اینها باید نظر خودشان را بدهند. این رودربایسیها کار درستی نیست. وقتی کسی رئیس شورای عالی امنیت ملی است خیلی از این مسائل را میتواند پیش ببرد. اقلا میتواند به مردم گزارش دهد و بگوید این اقدامات انجام شده اما به سرانجام نرسیده است.
لذا معتقدم رئیس جمهور میتواند بسیاری از این اصلاحات را انجام دهد. مخصوصا که امروز شرایط کشور به گونهای است که میتوان روابط خارجی را بهبود بخشید. با تغییری که در آمریکا به وجود آمده، روابط ما با کشورهای همسایه، غرب و آمریکا میتواند اصلاح شود.
همانطور که میبینید راجع به برجام، همه کسانی که معتقد بودند برجام باید پاره شود امروز معتقدند که ما باید به برجام بازگردیم و برجام توافق خوبی است. دیدند همان پیکر نیمه جان برجام هم آمریکا را دو بار در شورای امنیت سازمان ملل محکوم کرد.
امروز همه مسئولان به نقطهای از اتحاد رسیدهاند و فضا تا حدودی تغییر کرده است. امکان اصلاحات به نظرم وجود دارد.
نباید باب این باز شود که افراد را بدون دادگاه مجازات کنند
شما جزو افرادی بودید که در دوران نمایندگی بارها به لزوم رفع حصر اشاره کردهاید و حتی مورد تعرض طیفی هم قرار گرفتید که مخالف برداشته شدن حصر هستند. شما در قامت نماینده مردم در چه سطحی توانستید این موضوع را با رهبری در میان بگذارید که آیا اصلا ایشان موافق تداوم حصر هستند یا اینکه مخالفند؟
در صحبتهای خودم از سال 88 تا امروز، زیاد درباره این موضوع صحبت کردهام، چه در نطقهایی که در مجلس داشتم چه در سخنرانیها و مصاحبهها به این موضوع پرداختهام. من از ابتدا حصر را خلاف قانون اساسی میدانستم. یعنی میگفتم شاید شورای عالی امنیت ملی در شرایطی خاص که کشور دچار آشوب شده بتواند چنین تصمیمی بگیرد و برای اینکه فضا را آرام کند رهبران این حرکت را برای مدتی در حصر قرار دهد. در سایر کشورها نیز این اتفاق میافتد.
ولی معتقدم این تصمیم مختص همان محدوده زمانی آشوبهاست و زمانی که کشور به حال عادی برگشت تعیین تکلیف مسئله بر عهده قوه قضاییه است. این قوه بعد از آن حوادث اگر معتقد بود که اینها مجرم هستند باید دو طرف را احضار و محاکمه علنی میکرد و پرونده را میبستند.
شخصا معتقدم به این دلیل که در سال 88 دو طرف خطاهایی داشتند باید دو طرف ماجرا محاکمه میشدند. این را من بارها گفتهام. میخواستیم هرطور شده این امر محقق شود تا باب نشود که افراد را بدون اینکه دادگاهی تشکیل شده باشد مجازات کنند. ولی موفق نشدیم.
اگر نیاز به عذرخواهی است طرف مقابل هم باید عذرخواهی کند
چرا موفق نشدید؟ مانع راه چه بود؟ با توجه به پیگیریهای شما و سایر اشخاص، چرا پرونده سال 88 همچون یک غده جراحی نشده باقی مانده است؟
یک فکر در این میان وجود دارد و آن این است که برخی میگویند اینها بدون توبه و عذرخواهی نباید آزاد شوند چون موجب تضعیف نظام میشود؛ در صورتی که اگر نیاز به عذرخواهی است طرف مقابل هم باید عذرخواهی کند. ضمن این که ممکن است محصوران معتقد باشند که خطایی نکردهاند. به هرحال اگر برخی معتقدند که آنها خطایی کردهاند حصر خانگی ده ساله برای مجازات آنها کافی است.
عدهای نیز فکر میکنند که اگر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد محاکمه شوند و دوباره بحثهای مربوط به آن دوره زنده شود، ممکن است کشور دچار تنش شود.
به هرحال متولیان امر فکر میکنند که این شیوه به نفع نظام است در حالی که من برعکس فکر میکنم. البته بعضی هم کلا به شکل دیگری فکر میکنند و میگویند اینها مستحق اعدام هستند و ما داریم در حقشان لطف میکنیم. اگر دادگاهی به صورت علنی برگزار میشد تا آنها هم حرفهایشان را بزنند به نظرم بسیاری از ابهامات، روشن و این پرونده بسته میشد.
عده ای مدام افراد را به حاشیه میرانند
گروهی بر این باورند که جریانی در کشور وجود دارد که به نوعی تداعیکننده دوگانه «خدمت و خیانت» است. به نحوی که خود را خادمان بیآلایش معرفی میکند که منجی خروج کشور از بحرانها است و طیف دیگر را که شخصیتهای انقلابی زیادی هم در میان شان دیده میشود خائن مینامد. این دوقطبی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این طیف نقش پررنگی در جامعه دارد یا نقش چندانی ایفا نمیکند؟
بله. چنین جریانی وجود دارد و نمیتوانیم منکر آن شویم. جریانی که بسیار بدبین است و به مجرد یک نظر متفاوت با نظر رسمی نظام، افراد را متهم به خیانت و ضدیت با ولایت فقیه و حتی متهم به جاسوسی میکند. زیاد دیدهایم که مثلا کسی ملاقاتی با یک فرد خارجی داشته، حالا در حاشیه یک همایشی بوده یا به هرحال کنار یک آمریکایی بوده و با او چای میخورده، همین را دلیل بر این مطلب میگیرند که او از آمریکاییها خط میگیرد و میخواهد علیه نظام و انقلاب اقدام کند.
گاهی هم چنین افرادی را متهم به جاسوسی میکنند. این خیلی روش بدی است. بدین ترتیب مدام افراد را به حاشیه میرانند و از قطار انقلاب پیاده میکنند. به هر حال چنین جریانی وجود دارد اما باید مقاومت کرد و نباید تسلیم شد. این جریان ممکن است دنبال بهرهبرداریهای سیاسی باشد و خودش هم میداند که فلان شخص خائن و جاسوس نیست ولی برای استفاده خود این کارها را میکند.
سابقه ام تضمین کننده وعده هایی است که می دهم
اگر شرایط به گونهای رقم بخورد که شما در مسئولیت سنگین ریاست جمهوری قرار بگیرید، با اینگونه جریانها چگونه برخورد میکنید. زیرا سایر کاندیداها نیز همین ادعا را دارند که با تندرویها برخورد خواهند کرد و موافق خیلی از مسائل نیستند. آیا مردم میتوانند تضمینی داشته باشند که شما به عنوان یک فرد سیاسی به آنها دهید؟
تضمین این مساله سابقهای است که من دارم. در دوره نمایندگی مجلس این کار را کردهام. من هر جایی که به بهانههای مختلف افراد را متهم به جاسوسی و بازداشت کردند، ایستادم، اعتراض کردم و سؤال پرسیدم. حتی وزیر اطلاعات را به مجلس کشاندیم. به عنوان مثال در ماجرای بازداشت محیط زیستیها، وزیر اطلاعات را خواستیم و از اطلاعات سپاه درخواست کردیم که بیاید و توضیح دهد که ماجرا چه بوده است.
ماجرا را پیگیری کردیم و اعتراض خود را بازگو کردیم. تا جایی که قدرت داشتیم تلاش کردیم. رئیس جمهور قدرت بیشتری دارد و بیشتر می تواند پیگیر مسائل شود. یا در ماجرای آقای ستار بهشتی که به صرف یک انتقاد در وبلاگش او را بازداشت کردند و کتک زدند و در واقع زیر شکنجه فوت کرد، ما وزیر کشور را به صحن مجلس کشاندیم.
فضای مجلس در ابتدا این طور بود که ما نباید این گونه مسائل را پیگیری کنیم چون به ضرر نظام است. اما من گفتم این به نفع نظام است برای اینکه دیگر تکرار نشود. در عین حال دیدیم که 95 نفر از نمایندگان به این سؤال من رأی موافق دادند. این بسیار مهم است که چرا باید یک جوان را به صرف یک انتقاد بازداشت کنند؟ فرضاً توهین کرده؛ چند نفر وبلاگ او را میخواندند؟ به گفته پلیس فتا وبلاگ او 8 بازدید کننده در روز داشته است!
او را گرفتند و کتکش زدند تا اینکه از دنیا رفت. خب نمیشود در اینجا سکوت کرد. ما این موضوع را پیگیری کردیم و ماجرا را به سطح رسانهها کشاندیم و بعد هم وزیر را به مجلس کشاندیم و گفتیم باید پاسخگو باشد. در دوره ریاست جمهوری نیز به همین نحو است. ما در برابر این گونه اقدامات سکوت نخواهیم کرد.
به صرف دوتابعیتی بودن که نمی توان افراد را بازداشت کرد
اینکه به صرف دو تابعیتی بودن، افراد را بگیرند و بگویند جاسوس است، چندان روشن نیست. آدم نمی داند آیا واقعا مساله جاسوسی مطرح است یا قرار است معاملهای رخ دهد. باید برای مردم توضیح دهند که اگر مساله جاسوسی مطرح است دقیقا ماجرا چه بوده است؟ به صرف دوتابعیتی بودن که نمی توان افراد را بازداشت کرد. نمی توان به این دلیل که فردی 10 سال در کشوری بوده و تحصیل می کرده و تابعیت آنجا را به دست آورده بگوییم حتما کاسه ای زیر نیم کاسه اش است.
امروز به فرض میگویند خانم زاغری جاسوس است. بیایند بگویند ایشان که بوده و چه کار کرده است؟ عمل جاسوسی او چه بوده است؟ من نمیخواهم قضاوت کنم که بوده یا نبوده؛ اما باید بیایند برای مردم توضیح دهند که او چه جرمی مرتکب شده است؟ اینها مهم است. رئیس جمهور باید روی این مسائل حساس باشد. این طور نمیشود که یک عده هر تصمیمی خارج از اراده دولت و حتی بدون اطلاع او بگیرند.
نباید هیچ چیز مبهمی داشته باشیم و باید همه چیز شفاف باشد
این رویه در سیاست خارجی ما اثر میگذارد. نمیشود که وزیر خارجه ما بیخبر باشد و یک عده کارهایی بدون اطلاع او انجام دهند. یک رئیس جمهور مقتدر کسی است که از این مسائل جلوگیری میکند. کارهایی که صورت میگیرد و ابهامش باقی میماند درست نیست. مانند ماجرای آقای اسدی «دیپلمات ایرانی مقیم بلژیک» که بازداشت شد و گفتند میخواسته در اجتماع منافقین بمب گذاری کند. دادگاه بلژیک او را به 20 سال حبس محکوم کرد و هیچ کس نفهمید که آیا واقعا چنین چیزی بوده و این فرد چنین قصدی داشته است؟ خب اگر چنین قصدی داشته خود ما باید او را مجازات کنیم. مگر روش ما بمب گذاری است؟ مگر ما ترور را قبول داریم؟ ما خود قربانی ترور هستیم، چطور میشود برویم و دست به ترور بزنیم؟ اصلا عقل مگر اجازه میدهد چنین کاری کنیم. به فرض اینکه بمب گذاشته شد و 50 نفر از آنها کشته شدند، چه فایدهای دارد غیر از اینکه افراد آنها نیز در اینجا بمب میگذارند و 100 نفر را میکشند.
باید به مردم توضیح داد. اینکه بگویند استکبار جهانی آمد و به دیپلمات ما 20 سال زندان داد، برای مردم قانع کننده نیست. ما نباید هیچ چیز مبهمی داشته باشیم و باید همه چیز شفاف باشد. یک رئیس جمهور مقتدر کسی است که اجازه چنین کارهایی نمی دهد و به مردم توضیح میدهد.
کسی حق تجسس ندارد و ما نمی توانیم وارد زندگی خصوصی افراد شویم
آقای مطهری شاید برای مخاطبین ما جذاب باشد که بدانند شما که معتقدید آزادی بیان و عقیده باید در جامعه وجود داشته باشد در حوزه فرهنگی مشخصا در موضوعاتی نظیر دوچرخهسواری بانوان، حجاب و ... چگونه میاندیشید؟ در بخش فرهنگی چه برنامهای برای خودتان ترسیم کردهاید که بتواند پاسخگوی نیازهای فعلی جامعه باشد؟
البته بخش فرهنگ بسیار گسترده است و حوزههای مختلفی دارد. شامل سینما، موسیقی، خودباختگی نسبت به فرهنگ غربی، فرهنگ عمومی و رفتارهای اجتماعی مردم نظیر نوع رانندگی و غیر اینها هم میشود. مسائل مهمی در این زمینه داریم که باید به آنها پرداخته شود.
به طور کلی فرهنگ مقوله ای است که با روح و جان مردم ارتباط دارد و به شکلی است که باید با اراده مردم انجام شود. قابل تحمیل نیست و باید فرد اراده کند تا آن را انجام دهد. ضمن اینکه رها هم نمیتواند باشد. یعنی بالاخره در یک زمینههایی باید نظارتهایی وجود داشته باشد.
نمیتوانیم بگوییم رها میکنیم تا افراد هر طور دوست داشتند با آن مواجه شوند. مسائل فردی و زندگی خصوصی مردم به خودشان مربوط است و اصلا تجسس جایز نیست. کسی حق تجسس ندارد و ما نمی توانیم وارد زندگی خصوصی افراد شویم. ولی در آن بخشی که جنبه اجتماعی دارد، دولت اسلامی با دولت سکولار فرق دارد و نمی تواند نسبت به اخلاق و عقاید و رفتار مردم بی تفاوت باشد.
در مورد حجاب نیازی به سختگیری نیست
برای نمونه، کسی نمیتواند بگوید دوچرخه سواری برای خانم ها ممنوع است. اگر حجابشان را رعایت کنند مشکلی وجود ندارد. بعید میدانم کسی از فقها و مراجع، نفس دوچرخهسواری برای بانوان را حرام بداند. مهم این است که پوشش مناسبی داشته باشد. یا موضوع حجاب، امروز مسئله کشور ما نیست. در مجموع خود مردم رعایت میکنند. نیازی به سختگیری نیست.
اصل کلی این است که محیط جامعه باید محیط کار و فعالیت باشد نه محیط التذاذات جنسی. هرگونه التذاذ جنسی باید منحصر در کادر خانواده باشد. این تز اسلام است. لذا اسلام بحث پوشش زن و مرد و حریم میان زن و مرد را مطرح کرده است. به هرحال اینکه برخی چنین تصور کنند که یکی از مسائل اصلی کشور ما حجاب است این گونه نیست.
به نظرتان در بزرگنمایی این مساله صاحبان تریبونهای رسمی نقش ندارند؟ وقتی به عنوان مثال در یک نمازجمعه اصلیترین دغدغه کشور مدل موی زنان یا بحث دوچرخهسواری آنها مطرح میشود؟
بله، این مساله باعث میشود که گاهی طرف مقابل لجاجت به خرج دهد. بعضی مسائل است که مسئولین باید از کنارش بگذرند و دست از امر و نهی بردارند. یک نظارت کلی خصوصا در اماکن دولتی کافی است. باید در خصوص برخی مسائل هوشمندانه برخورد کنیم. وضع حجاب در ایران نسبت به سایر نقاط دنیا بسیار خوب است.
باید رابطه با آمریکا را برقرار کنیم
درخصوص سیاست خارجی، شما به مسائلی در ابتدای این مصاحبه اشاره کردید. به نظرتان در خصوص روابط منطقهای، تعاملی که ما باید با دنیا داشته باشیم و راهبردی که باید تعیین کنیم، جمهوری اسلامی در دهه پنجم خودش باید چه راهبردی را اتخاذ کند؟
به نظرم ما باید بعد از اینکه در رفع تحریمها و بازگشت به برجام پیش رفتیم، رابطه با آمریکا را برقرار کنیم. این رابطه بی جهت قطع شده و از اول انقلاب نیز قرار بر قطع دائمی رابطه نبوده است. متاسفانه یک کار خطایی انجام شد و به اینجا رسیدیم. رابطه باید برقرار باشد و مسائلی که ما در خصوص انتقام شهادت سردار سلیمانی داریم به جای خودش. در اینکه باید انتقام این جنایت گرفته شود بحثی نیست ولی این موضوع منحصر به ایران نیست و مربوط به کل مسلمانان دنیاست. یعنی سردار سلیمانی متعلق به کل دنیای اسلام است و ممکن است مثلا یک مسلمان آفریقایی انتقام خون او را بگیرد.
باید توازنی در رابطه با غرب و شرق درست کنیم
بنابراین نباید این مساله را مانع قرار دهیم. باید این کار انجام شود. قطع رابطه ما با آمریکا به نفع اسرائیل است. ما باید توازنی در رابطه با غرب و شرق درست کنیم. باید میان اروپا و آمریکا از یک طرف و چین و روسیه از طرف دیگر توازن برقرار کنیم. همچنین با کشورهای قدرتمند اقتصادی آسیایی نظیر هند و اندونزی ارتباط بیشتری برقرار کنیم.
نباید تنها به چین و روسیه وابسته باشیم. همین قرارداد ایران و چین هم اگر بخواهد منحصر به چین شود خوب نیست ولی اگر همزمان شامل کشورهای دیگر هم بشود میتواند مفید باشد. ما باید مذاکراتی مستقیم و بدون حضور آمریکا و اروپا و غیر اینها با کشورهای همسایه و دنیای اسلام نظیر عربستان و امارات و بحرین و کویت و مصر و اردن داشته باشیم. یعنی چه که با همه قهریم و تنها با حزب الله ارتباط داریم؟ حتی ما میتوانیم بازار مشترک اسلامی ایجاد کنیم. عربستان میتواند در ایران سرمایهگذاری کند، ما نیز میتوانیم در آنجا سرمایهگذاری کنیم.
در زمان مرحوم آیت الله هاشمی این ارتباط به حدی نزدیک شده بود که ملک عبدالله میآمد ایران، میرفت منزل آقای هاشمی یا وقتی هیأت ایرانی به آنجا میرفت چه استقبال خوبی صورت میگرفت و این امر میرفت که مشکلات منطقه را حل کند ولی بعد از آن این سیاست به درستی دنبال نشد.
دیوار کشیدن دور خود و در افتادن با بخش بزرگی از دنیا عاقلانه نیست
میشود با گفت و گو با همسایگان مشکلات را حل کرد. این وضعیت که دور خود دیوار کشیدهایم و با بخش بزرگی از دنیا درافتادهایم عاقلانه نیست. اگر کشورهای اسلامی با هم متحد باشند مساله آزادی فلسطین هم زودتر به سرانجام میرسد؛ نه اینکه رفتاری از خود بروز دهیم که کشورهای اسلامی از ترس ما به دامن اسرائیل پناه ببرند. این نشان میدهد که رفتار ما غلط بوده است.
چرا کشورهای عربی و اسلامی باید به دامن آمریکا و اسرائیل بیفتند و از ترس ما این اندازه سلاح بخرند؟ اروپاییها بعد از جنگ جهانی دوم اتحادیه تشکیل دادند و فهمیدند که باید باهم متحد باشند اما ما در خاورمیانه تازه داریم دوره جنگ جهانی دوم در اروپا را طی میکنیم. تمام منابع خودمان در کشورهای اسلامی را هدر میدهیم. چقدر دلارهای نفتی به خرید سلاح از آمریکا و اسرائیل اختصاص پیدا میکند؟ نباید همسایگان خود را بترسانیم.
مساله مشارکت بسیار مهم است
در پایان با توجه به نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری، انتخاباتی که به زعم اغلب کارشناسان یکی از مهمترین انتخاباتهای تاریخ جمهوری اسلامی است چه پیامی میتوانید برای مردم داشته باشید و دیگر اینکه شرایط را برای حضور همه سلیقهها در انتخابات چگونه ارزیابی میکنید؟
مساله میزان مشارکت در این انتخابات بسیار مهم است. مردم باید توجه داشته باشند و نگویند که شما هربار این حرفها را میزنید. این بار همگان شاهد شرایطی که وجود دارد هستند. در آستانه لغو تحریمها و بازگشت غربیها به برجام هستیم. میزان مشارکت، این امر را تسریع میکند و زودتر وضع اقتصاد و معیشت مردم بهبود پیدا میکند. اینکه میزان مشارکت مثلا بالای 70 درصد باشد بسیار موثر است در این که آنها زودتر کوتاه بیایند.
بنابراین مساله مشارکت بسیار مهم است و اینکه چه کسی انتخاب شود در درجه دوم است. انشاءالله مردم در انتخابات شرکت کنند. مخصوصا در این شرایط که تبلیغ زیادی از سوی مخالفان جمهوری اسلامی صورت میگیرد برای اینکه مردم در انتخابات شرکت نکنند. کمپین «نه به جمهوری اسلامی» به راه انداختهاند. مردم به این مسائل گوش ندهند و در انتخابات شرکت کنند.
اگر هم دلگیریهایی از آبان 98 و هواپیمای اوکراینی دارند، اینها مانع حضورشان نشود. بالاخره کوتاهیهایی شده بود و مردم حق دارند. ولی این دلیل نمیشود که ما در انتخابات شرکت نکنیم.
اگر شورای نگهبان بخواهد رفتار انتخابات اسفند 98 را تکرار کند حضور مردم کمرنگ خواهد شد
این که چطور میشود سلیقههای مختلف در انتخابات حضور داشته باشند، تا حد زیادی بستگی به رفتار شورای نگهبان دارد. اگر شورای نگهبان بخواهد همان رفتار انتخابات اسفند 98 را تکرار کند ما وضع خوبی نخواهیم داشت و بسیاری از افراد مورد توجه مردم تایید نمیشوند و حضور مردم کمرنگ خواهد شد.
نباید نگرانی بیجا داشته باشند که اگر فلانی رئیس جمهور شود میتواند مسیر انقلاب را عوض کند. این کشور مجلس دارد که میتواند رئیس جمهور را استیضاح کند. این کشور رهبر دارد. اصلا این حرفها مطرح نیست. همین که کسی قانون اساسی را قبول دارد و شرایط عمومی کاندیداتوری را داراست و فساد یا محکومیت مهم مالی یا اخلاقی ندارد باید اجازه دهند که به میدان بیاید. باقی را باید به مردم سپرد. اگر افکار مختلف در عرصه باشند مردم بیشتر شرکت میکنند برای اینکه میبینند سلیقه آنها نیز در صحنه حضور دارد. اما وقتی فقط چند نفر از یک طرز فکر حضور دارند مردم میگویند چه شرکت کنند چه نکنند یکی از این کاندیداها رئیس جمهور خواهد شد و فرقی با هم ندارند. لذا نقش شورای نگهبان در اینجا بسیار مهم است.
منبع: جماران