پیش بینی جالب وزیر دوران اصلاحات درباره انتخابات ۱۴۰۰
یک فعال سیاسی اصلاحطلب به آفتاب یزد گفت:« انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ دوقطبی است و بر مدار مذاکره و عدم مذاکره برگزار خواهد شد.»
علی صوفی وزیر دولت اصلاحات خاطرنشان کرد: «خط قرمز مردم نه اصلاحطلب بودن است نه اصولگرا بودن؛ آنها به نامزدی توجه نشان خواهند داد که بتواند معیشت آنان را تامین و تضمین کند که در این صورت قطعا باب چگونگی انجام مذاکره و نتایج و تبعات آن مد نظر خواهد بود.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی با تاکید بر این مسئله که ساز و کار اصولگرایان در قبل و بعد انتخابات آمریکا متفاوت است، در ادامه درباره جایگزین اصولگرایان فارغ از اینکه اصولگرایی رئیس جمهور شود یا نه، در سیاست خارجه برای مذاکره با کشورهای خارجی اظهار میدارد: اصولگرایان دو طیف هستند یک دسته کسانی هستند که بسته فکر میکنند و منافع شان در ادامه همین وضعیت است و زیاد آینده نگر نیستند که به فکر حفظ نظام و حکومت باشند بلکه به فکر منافع مقطعی خود هستند اما طیف مقابل اینگونه نیستند آنها بازتر فکر میکنند و عقلایشان معتدلتر هستند تقریبا در بعضی مواقع اشتراکاتی هم با اصلاحطلبان دارند و معتقدند الان شرایط خوب نیست و باید وضعیت تغییر کند و این مسئله راه حلی جز مذاکره ندارد نکته ی قابل تامل این که؛ هر دو این دسته تلاش شان این است که این دولت این کار را انجام ندهد بلکه خودشان مذاکره را پیش برند. اما واقعیت این است که سایه عملکرد هر دو جریان سیاسی اینجا محدوده شعارهای شان را مشخص میکند یعنی الان اصولگرایانی که در دوره آقای احمدینژاد 8 سال هم در مجلس هم در دولت حاکم بودند و عملکردی از خود به جای گذاشتند که گره گشا نبود بلکه به جای تنش زدایی تنشزا بوده است. به هر حال آقای احمدینژاد قطعنامهها را ورق پاره خوانده است و آقای جلیلی نتوانست مذاکره را پیش برد. این پیشینه تاریخی در سابقه ذهنی جامعه وجود دارد و مردم بر این اساس اگر شعارشان هم مذاکره باشد از آنها قبول نمیکنند. شاکله ذهنی این جناح تا کنون این اجازه را به آنها نداده و اکنون از آنها پذیرفته نیست که اینها کسانی باشند که به فکر منافع ملی و امنیت ملی باشند و اساسا ملی گرا باشند و در مقابل آنها بنشینند و بده بستانی را انجام دهند. این توان در آنها دیده نشده است. صوفی تاکید میکند: اما در جریان مقابل عملکرد مثبتی در این رابطه وجود دارد. دستاوردهای آن یعنی لغو 6 قطعنامه از سازمان ملل هنوز پابرجا و خدشه ناپذیر است. خودِ اجماع بینالمللی که اوباما توانست ایجاد کند و ترامپ نتوانست بسیار معنادار است. ترامپ با قلدری و با استفاده از ابزارهایی که الان در دنیا رایج است به ویژه در عرصه مالی از آنها استفاده میکند و کشورها هم با او همراه نیستند ولی ناچار به تبعیت هستند.
منبع: آفتاب یزد